2794
باسلام . یه مشکل بزرگ تو زندگیم دارم که روز به روز بدتر شده . شوهرم از اول ازدواج با خانواده ام خیلی سرد برخورد میکرد و گاها حتی وقتی خونمون مهمون بودن بهشون بی احترامی میکرد طوری که چند بار مامانم با گریه از خونمون رفت. ما یه شهر دیگه زندگی می کنیم و با اینکه سالی دوبار اونم در حد سه یا حداکثر چهار شب خونمون میموندن همیشه به من اعتراض میکرد که خانواده ات زیاد میان .با خانواده خودش خیلی مهربان و با گذشت رفتار میکنه ولی با خانواده خودم صد هشتاد درجه متفاوته . هیچ وقت هیچ وقت هم از خانواده ام بی احترامی ندیده . هر چند این اواخر داشت بهتر می شد .بعد از 4سال مشکل ناباروری، باردار شدم ولی جنین امو از دست دادم اونموقع گفت میخواستم با بچه دار شدنمون گذشته امو جبران کنم . الان هم همین موضوع بهانه کرده و ارتباطشو با خانواده ام قطع کرده و بهم میگه از بد قدم بودن خانواده اته و اینکه دست خیر ندارن که ما بچه دار نمیشیم اگه میخوای فعلا زندگی کنیم نه خانواده ات بیان اینجا و نه من میرم . خانواده ام هم با اینکه خیلی صبوری کردن و چیزی نگفتن بهش توی 7 سال زندگی مشترک کات کردن حتی مامانم دیگه خونمون زنگ نمیزنه . با خانواده خودش خیلی ارتباط داره و هر تعطیلی میشه به دیدنشون میره و چند شبانه روز میمونه منم هر بار باهاش رفتم ولی دیگه بریدم .به نظر شما نقش من این وسط چیه ؟ خیلی دارم از این موضوع زجر میکشم . این موضوع چجوری برا خودم حل کنم . از یک طرف ارتباط همسرم با خانواده ام از طرف دیگه ارتباط من با خانواده اش با این شرایط . ممنون . ببخشید طولانی شد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز رفتار همسرتون باید ریشه در موضوعی داشته باشه. اگر اطلاعات بیشتری در اختیار داشتم بهتر میتونستیم ریشه یابی کنیم مثلا ایا دوخانواده تفاوت فرهنگی ومالی باهم دارید شاید نسبت به خانوادتون حس کمبود یا برعکس حس برتری میکنه مطمعن هستید که در دوران عقد یا قبل ازدواج خاطره بدی ازشون نداره؟ شاید قبل از ازدواج از رفتار یا سخت گیری هایی که داشتند دل آزرده شده وهنوز هم ادامه داره اگر بتونید در ارامش بدون بحث و جدل باهاش صحبت بکنید میتونید به یک نتیجه برسید دلایلش رو گوش کنید .بخاطر خانوادتون بهش بی احترامی نکنید .بهش بگید که خیلی دوستش دارید ورضایتش براتون خیلی مهمه و با اینکه پدرو مادرتون رو بسیار دوست دارید ولی تا زمانی که راضی نباشه رابطتون رو ادامه نمی دید بنظر میرسه ایشون از یه موضوع ناراحته پیشنهاد میکنم رابطتون رو با خانوادش خیلی صمیمی ونزدیک کنید .اگر باهاشون راحت هستید میتونید ازشون بخواید با همسرتون صحبت کنند براشون دردودل کنید بگید وقتی همسرتون اونها رو میبینه خیلی خوشحال میشه من هم مثل هر ادمی دوست دارم پدرو مادرم رو ببینم .اگر فکر میکنید پدرشوهرتون میتونه این موضوع رو مدیریت کنه بگید کمکتون کنه وبا پسرش صحبت کنه البته این برمیگرده به اینکه چقدر رابطه شما با خانواده همسرتون صمیمی باشه واینکه طرز فکرشون با پسرشون متفاوت باشه اگر پدر ومادرش طرز فکر خودش رو دارند که این روش نتیجه نمیده بهتره از همسرتون چیزی به خانوادتون نگید که دل آزرده نشند از خانوادتون بخواید تو مناسبت ها (مثلا تولد همسرتون. سالگرد ازدواجتون و...) باهاش تماس بگیرند وتبریک بگن گاهی مثلا به همراهش زنگ بزنن وجویای احوالش باشند در آخر باز توصیه میکنم کمی گذشته واتفاقات قبل رو مرور کنید وریشه این موضوع رو پیدا کنید موفق باشید دشتی

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

آیا چربی موضعی نابجا (سلولیت) در بارداری بدتر می شود؟

پاسخ سلولیت مشکلی است که در خانم ها شیوع بیشتردارد و دلیل آن هم هورمونهای زنانگی است. از آنجا که در حاملگی اضافه وزن در دیگرقسمتهای بدن نیز وجود دارد. بنابراین ممکن است سلولیت شما ظاهر ناموزون خود را درمقا...

سلام خسته نباشید.من یه پسر هفت ساله دارم که اززمان نوزادی خجالتی بوده.الان بدتر شده مخصوصا امسال ..م

پاسخ سلام مادر عزیز فرزندتون تک فرزند هست؟ ایا شما وپدرش هم خجالتی هستید؟ رابطه شما وهمسرتون با هم خوبه؟ دعواش هم میکنید ؟ روش تنبیهی شما چیه؟ معلم مدرسه نظرش در مورد پسرتون چی هست؟ ایا تو مدرسه دوست صمیم...

دو ماهه دارم سعی میکنم دختر 22 ماهمو از پوشک بگیرم اما روز به روز بدتر میشه بخدا نمیدونم چیکار کنم

پاسخ ضمن عرض سلام این پروسه نیاز به زمان دارد و با توجه به سن نیز هنوز زود می باشد.