سلام
من ۳۴ ساله و مادر سه فرزندم ،همسرم چهل ساله و کارمند دولتی اند.
چهارده ساله ازدواج کردیم که بعدها متوجه اعتیاد پنهانی همسرم به خوردن تریاک شدم ،او اقدام به ترک کذد و پس از مدتی به کپسولهای ترک اعتیاد روی آورد و چن ساله از کپسولهای ترک اعتیاد روزانه چهار عدد که از عطاریها تهیه می کند،اعتیاد دارد.
مرد بدی نیست اما من بسییااااااار از او رنجش دارم و خود را قرباااانی بزرررگ زندگی ام می دانم.
بعد از فرزند اولم دومی و سومی را ناخواسته باردار شدم دوقلو و الان دو سال دارند.رفتارم با شوهرم سرد است و او خیلی زود از کوره در میرود و منم مثل خودش شده ام.خیلیییی دلم برای بچه هایم میسووووزد.خیلییییی خسته ام .هیچ امیدی به آینده ندارم .
من در خانواده ای بزرگ شده ام که همیشه پدرم بیشترین محبت را به ما داشتند و همیشه نازم را خریده اند اما وقتی می بینم شوهرم خیلی زود حتی با بازی های بچه ها در خانه بهم میریزد از درون داااغون میشوم.مشاور رفتم اما انگیزه ای برای پیاده کردن راهکارها ندارم و فکر می کنم تا شوهرم بیمار است منم میخواهم با او بجنگم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید