سلام و خسته نباشید،من یه دختر 20 ساله ام که 2 ساله نامزد و عقدم،شوهرم 29 سالشه و تنها زندگی میکنه توی تهران البته کارش اونجاست و من شهرستانم،ما فعلا شرایط عروسی نداریم و شوهرم تا قبل از عروسی قراره مجردی زندگی کنه با چندتا از دوستاش،شوهرم در دوران نامزدی بهم گفته بود که قبل از ازدواج دوست دختر داشته و گفت که آخرین ارتباطش هم مربوط به یکسال قبل از نامزدیمون میشه و قسم خورد که بعد از اون با هیچ دختری رابطه نداشته و منم به اعتماد حرفاش و علاقه ای که میدونم بهم داره از قضیه گذشتم،تا اینکه چندوقت پیش که باهم حرف میزدیم میگفت که همخونه اش با دخترا و زنها در ارتباطه و شوهرم میگفت که حدس میزنه وقتایی که خونه نیست دوستش دخترهایی که باهاشون در ارتباطه رو خونه میاره و گمان هم میکنه که اعتیاد داره،منم خیلی ناراحت شدم که شوهرم همچین همخونه ای داره و نکنه روش تاثیر بذاره تا اینکه چندوقت پیش دعواشون شد و از هم جدا شدن و من تا حد زیادی خیالم راحت شد،حدودا دوماه پیش با خانواده ام رفتیم تهران و من رفتم خونه ی شوهرم،کنار هم بودیم و با عرض معذرت هم آغوشی داشتیم که ازم پرسید ک.ا.ن.د.و.م بیارم؟ شوکه شدم و گفتم چه دلیلی داره تو خونه ات ک.ا.ن.د.و.م داشته باشی؟دستپاچه شد گفت مال دوستمه که رفته اینجا جا مونده و کلی هم قسم خورد خیلی جدی و من راضی شدم،حالا دوسه روز پیش تو گوشیش چندتا چت مشکوک دیدم که از اون روز آروم و قرار ندارم و بیمار شدم.یک مورد اینکه همون دوستش که ازهم جدا شده بودن قبل از جدایی و قطع ارتباطشون پیامها و عکسهای ناجوری براش فرستاده بود بعلاوه یک لینک یه کانال که با عرض پوزش و شرمندگی(معرفی دختران تن فروش بهمراه نرخ و شمارشون برای رزرو بود) با دیدن این چت همه وجودم لرزید و چت بعدی از یکی دیگه از دوستاش بود که هنوزم باهم درارتباطن و توی پیامهاشون از اعتیاد و عدم پاکی حرف زده بودن که یه جاییش دوستش گفته بود دارم میام خونه ات پایه هستی بیارم؟(اسم از چیز خاصی برده نشده بود و من حدسم به مواد مخدر رفت چون میدونستم که همسرم هم مشروب مصرف میکنه و هم اینکه گاهی سیگار میکشه حتی اون روزی که من خونه اش بودم سیگار کشید و من شیشه ی مشروبو دیدم،اما بازم قسم خورد که همیشه نیست و مدتهاست لب نزده)و درجواب دوستش گفته بود که بیخیال پاکی پایه ام بیار...دیگه نتونستم طاقت بیارم و بهش گفتم که طبیعتا هردو رو کتمان کرد و گفت که داخل اون کانال اصلا نرفته و نمیدونه من چی میگم و قسم خورد که مواد مصرف نمیکنه و ارتباط با دختر هم خیلی جدی و تند گفت حرفشم نزن و گفت فردا زنگ میزنم باهم صحبت کنیم،حالا واقعا درمانده شدم نمیدونم چه تصمیمی برای زندگیم بگیرم یک شبانه روزه که نتونستم چشم روهم بزارم متاسفانه تو شهر ما مشاور وجود نداره و شهر دیگه ای هم نمیتونم برم چون نمیخوام به خانواده ام چیزی بگم تا همه چیز به خودم ثابت نشده،حالا خیلی خیلی عاجزانه از شما میخوام بخاطر خدا کمکم کنید و اگه براتون مقدوره شماره ی یه مشاور تلفتی رو بهم معرفی کنید هزینه اش رو هم مشکلی ندارم فقط میخوام یه تصمیم درست بگیرم من خیلی بی تجربه ام ممنون میشم،اجرتون با خدا
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید