2794

سلام 

من دختر جوان خونگرم و برونگرا و البته با هوش هیجانی پایین ولی آی کیو بالا و زودرنج  هستم ... من خیلی زود تا هر پسری که سر راهم قرار میگیره فکر میکنم که ایشون همون نیمه گمشده ام هستش حتی گاهی میبینم که اون شخص اصلا به معیار های شریک زندگی من شباهتی نداره و حتی گاهی عیب هایی هم داره که من سعی دارم این عیب های اون رو نادیده بگیرم و یا کم اهمیت جلوه بدم ... حتی بوده وقت هایی که اون پسر با رفتارهاش منو اذیت میکرده اما من همچنان میخواستم توی اون رابطه بمونم با اینکه میبینم دارم ضربه میخورم ... و حتی گاهی تو خیالم فکر میکنم اون شریک زندگی منه ! ( متاسفانه ) ... و متاسفانه هیچوقت بهم نه احترام میذاشتن نه غیرت داشتن بهم نه براشون مهم بودم...

از اینکه تا یکی سر راهم قرار میگیره به راحتی و خیلی ساده بهش دل میندم خیلی اذیت میشم و همیشه در عذابم و اصلا نمیتونم تشخیص بدم اون شخص واقعا منو دوست نداشته و فقط هدفش سواستفاده بوده... یکی از کاربران اینجا گفتن ویژگی من به خلا محبت شباهت داره لطفا راهنماییم کنید که چیکار کنم راحت دل نبندم مخصوصا به ادم های بد ( در ضمن من امکان رفتن پیش روانشناس ندارم )

پیشاپیش ممنون از اینکه راهنماییم میکنید 

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

به سن خودتون تحصیلاتتون و شغلتون اشاره نکردید .خصوصیاتی که در مورد خودتون بیان کردید خصوصیات  فرد وابسته هست که این وابستگی اول اطرافیان وبعد به مرور خود فرد را آزار میدهد

بنظر شخصیت وابسته ای دارید که باید در روابط خانوادگی وکودکی شما به دنبال چرایی به وجود آمدن آن باشیم

به روابطتان با خانواده پدرو مادر وخواهر وبرادر اشاره نکردید که  صمیمیتتان به چه میزان است لکن افرادی که در رابطه های عاطفیشان (همسر . دوست و ...) دچار مشکل میشوند ریشه  در دوران کودکی وروابطشان با پدرو مادر دارد

پیشنهاد میکنم در قدم اول دست از سرزنش خود بردارید کمی به خود وتوانمندی هایتان فکر کنید تا زمانی که خودتان را دوست نداشته باشید نمیتوانید انتظار داشته باشید کسی هم دوستتان داشته باشد

وقتی وارد رابطه ای میشوید اهداف طرف مقابل را جویا شوید .کسانی که قصد سواستفاده دارند از درخواست ها و رفتارشان مشخص هست که خواهان رابط دیگری هستند . کسی که قصد ازدواج دارد نوع رفتارش فرق میکند یوالات هدفمند دارد سعی در رسمی کردن رابطه دارد

نمیدانم در چه شرایطی هستید که شرایط رفتن پیش مشاور را ندارید .پیشنهاد میکنم از کلاس های صوتی بنیاد فرهنگ زندگی سهیل رضایی استفاده کنید وکلاس صوتی تقدیر زنان وانواع زنان را تهیه کنید

تجربه شما

login captcha

سلام خانم دکتر ممنون از اینکه به سوالم پاسخ دادید .... من مجرد ۲۳ ساله و توی یه خونواده مذهبی هستم توی سن 10 سالگی پدرم رو از دست دادم .... روابط عاطفیم با اعضای خونواده دعوا نداریم و از همشون راضی هستم با خواهرم میگم و میخندم برادرام همه جوره حامیم هستن ولی مادرم بیشتر به پسر هاش توجه میکنه روابطمون جوری نیست که اعضای خونواده به وقت دلتنگی و یا خوشحالی همدیگه رو بغل کنیم و... 

 و مشکل اساسی من اینه که به راحتی به کسی دلبسته میشم حتی اگه اون حسی نداشته باشه بهم مثلا چند وقت پیش توی یه محیط مشغول یه فعالیت هایی بودیم و من از اقایی خوشم اومد در صورتی که ایشون فقط قصدشون همکاری و فعالیت بود ... یا همینکه وارد دانشگاه شدم دلم میخواست یکی از اساتیدم ازم خواستگاری کنه ! ... همش رنج میبرم از این حس و میترسم زمانی که رفتم سرکار به یکی از همکاران مرد وعلاقه مند بشم درحالیکه ایشون هیچ حسی به من نداشته باشند 

@nastaran9banoo

سلام دوست عزیز

همان طور که قبلا خدمتتان عرض کردم این رفتار ریشه در گذشته شما دارد . از دست دادن پدر و نداشتن حامی عاطفی که باید یک مرد باشد باعث این خلاء در شما شده است 

باید سطح توقعتان از مردها را تغییر دهید .شما با این درجه وابستگی اگر بخواهید ازدواج هم بکنید در ارتباط با همسر دچار مشکل میشوید
وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را «تخریب می‌کند» و نمی‌گذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به‌خود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدم‌امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.فردی که از وابستگی عاطفی رنج می‌برد، فقط برای دیگران زندگی می‌کند و خودش را نادیده می‌گیرد: زمانی‌که با دوستانش است، خودش را فراموش می‌کند، زمانی‌که مشغول کاری می‌شود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار می‌کند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذره‌ای از او قدردانی کنند.

انسان زمانی‌که دشمنش را نمی‌شناسد به میدان جنگ نمی‌رود! آگاهی نسبت به‌وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی‌دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس‌ها و نگرانی‌هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می‌ایستید. شما قوی هستید و هم‌اکنون با استفاده از این قدرت ترس‌هایتان را پشت سر می‌گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می‌نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به‌سر خواهید برد.

وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی‌های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به‌خودتان عشق بورزید.

برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می‌توانند مفید باشند:
هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید.
«نه» گفتن را یاد بگیرید.
به خواسته هایتان توجه کنید .
برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
به‌نظر خودتان اهمیت دهید.
در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
از خودتان مواظبت کنید.جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
«حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم.
«هر روز که می‌گذرد برایم آسان‌تر می‌شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می‌کنند.»
«نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
«حق دارم که تصمیم‌گیری کنم.»
«می‌دانم چه می‌خواهم و آن‌را به‌وضوح بیان می‌کنم.»