2794

مشکلات خانوادگی و راهکارهایی برای رسیدن به آرامش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 104 بازدید

سلام.من توی زندگیم بالا و پایین های زیادی داشتم،من وقتی ۱۵سالم بود بهم گفتن ما پدرومادرت نیستیم و پدرم امددنبالم ک بریم گردش منو به عقد پسرعمه ام دراورد و من از خانواده ای ک پیششون بزرگ شده بودم دور شدم و عذاب کشیدم و بعد شوهرم رو راضی کردم ک پیش خانواده سرپرست من زندگی کنیم و زندگی در کنار اونا رو توی شهر دیگه شروع کردیم ولی از لحاظ مالی مشکل داشتیم شوهرم کار پیدا نمیکرد و خانواده سرپرست منم کمک مالی انچنانی نمیکردند تا اینکه بعداز گذشت ۶سال زندگی درکنار انها شوهرم توشهر خودش کارجزیی پیدا کرد ومارفتیم اونجا و دلتنگی های من برای خانواده ک منو بزرگ کرده بودند منو عذاب میداد (وقتی ک رفتیم پیش خانواده ای که من رو بزرگ کرده بودند!!پدرواقعی ام منو طرد کرد و هنوز که هنوزه از من متنفره و همه جا این رو بیان میکنه و من میشنوم!)(خانواده همسرم بعدازعقد ما وقتی دیدند پدرم واقعی ان با من  رابطه ی خوبی نداره اونا هم بامن بدترین رفتارو داشتند و من جواب شان راتاحدی میدادم و تمام سالهایی که از انها دور بودیم میگفتند ک تو پسر مارو بردی و‌....)(مادرشوهر من عقده ای هم هست و خودش بارها گفته! پدرش پسروعروس دوست بوده و پسرهاو عروس ها دخترا رو اذیت میکردند و ... مادرشوهر من دقیقا چیزاهایی که آزارش داده سرمن خالی میکنه!) من بعد اینکه برگشتیم سعی کردم رفتار خوبی باخانواده همسرم داشته باشم بااینکه آنها اصلا بامن خوب نبودند و کاملا ظاهری رفتار میکردند و منم اومدم مثل اینا بشم و جلو مردم از خودم دفاع کنم(چون هرجا که مینشستند بدی من را میگفتند وپچ پچ میکردند و به گوشم میرسید وچندبار صداشونو از روز موبایل شنیدم ک همه ش دروغ میگفتند راجع به من و قسم میخوردند!)منم نشستم جلو بعضی ها بدی اینا رو گفتم که اون ادما صاف رفتند گذاشتند کف دست مادرشوهرم!!! مادرشوهرم به روی من نیاورده ولی من همش دارم غصه میخورم که چرا گفتم !چرا من اینکارو کردم! من نباید میگفتم حتی یکی از راز هاشونم گفتم!!!! 

الان احساس دوگانگی!تنهایی و .... منو آزار میده 

تمام کارهای مادرشوهرم من انجام میدم و کمکشون هستم ولی برا موقع های خنده و شادی مارو راه نمیدن و متلک و طعنه و..... مخفی کاری هاشون اذیتم میکنه!!!!

من باید چکار کنم؟

چجوری بامادرشوهرم رفتار کنم!

تنها کسایی ک برام مونده اینا هستن!!

مادرم هم بعد۲۰سال دیدمش یک سالی خوب بود و کم کم  باهام بد شد و.... 

پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
با خواندن نوشته های شما هم احساس غم داشتم هم خوشحالی
غم از آن جهت که روزهای سختی رو سپری کردید و خوشحالی از این رو که ما انسانها (در اکثر مواقع ) در شرایط سخت و تجربه های نا گوار رشد شخصی رو تجربه می کنیم و این رشد شخصی موجب می شه که با دیگری تفاوت داشته باشیم و در حقیقت نقطه عطف زندگی و رشد شخصیت ما همین اتفاق ها هستند.

دوست عزیز باید بگم بهترین کاری که می تونید انجام بدید این است که با خودتون خلوت کنید و به این نتیجه و جمع بندی برسید که فردی که می تونه به شما در زندگی کمک کنه تنها و تنها خودتان هستید.
ما اسیر گذشته و اتفاق ها نیستیم و می تونیم با انتخاب های درست مسیر زندگی خودمون رو تغییر بدیم.

در مورد پدر و مادر شما وقتی به هر دلیلی شما رو به دیگران سپردن ضمن رعایت احترام به این عزیزان باید بدونید که برای تجربه توجه و تعلق به پدر و مادر روی این عزیزان زیاد حساب باز نکنید و سعی کنید خودتان رو تقویت کنید و انتظار خاصی در هر زمینه از این عزیزان نداشته باشید و تنها به حفظ حریم ها و  احترام ( متقابل) بپردازید. در غیر این صورت یک سال یا مدت کوتاهی این بزرگواران را در کنار خود خواهید داشت و باز تجربه جدایی و فاصله برای شما تکرارا خواهد شد.
در مورد افرادی که از شما نگه داری کردند هم همینطور . اگر چه پدر و مادر حقیقی ما در واقع افرادی هستند که ما رو بزرگ می کنن نه اونهایی که ما روفقط صرفا به دنیا میارن.
در مورد خانواده همسر باید بگم شما واکنشی نسبت به رفتارهای اونها نشان دادید که حالا پشیمان هستید. بهترین پیشنهاد من برای شما این است که گفتگو کنید.
مثلا در فضایی مناسب و صمیمی نزد مادر همسر برید و بگید که چه حرفهایی شنیدید و واکنش نشون دادید و حالا بابت این واکنش ناراحت هستید و دلتون می خواد در کنار خانواده و همسر روزهای خوبی داشته باشید.

برای نکات تکمیلی باید عرض کنم:

هرچه روی خودتون، توانایی ها، اعتماد بنفس و خودشناسی بیشتر کار کنید بهتر می توانید نیازهای اساسی خودتان را آگاهانه برآورده نمایید و کم تر برای رسیدن به حال خوب به دیگران نیازی احساس خواهید کرد.
یکی از بهترین راه های رسیدن به این خودشناسی مطالعه کتاب و یا مراجعه به کارشناس متخصص است.

برای شما دو کتاب بسیار خوب و مفید و کاربردی معرفی میکنم امیدوارم بهره کافی رو ببرید.

کتاب کشف حکمت اتفاقات






















کتاب تئوری انتخاب

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

راهکارهایی برای تسریع در بارداری

پاسخ سلام داروی لتروزول برای تحریک بیشتر تخمدان برای تخمک گذاری تجویز میشه، درصورتیکه با سونوگرافی سریالی پزشک تشخیص بده که شما تخمک گذاری دارید و اندازه فولیکول ها مناسب هستند نیازی به تحریک بیش از اندازه...

بعد از اقدام چه کارهایی رو باید انجام داد؟

پاسخ سلام گفته ایشان از نظر علمی صحیح نیست و بعد از ۵ دقیقه می توانید برای شستشو بلند شوید منعی ندارد موفق باشید

سلام من تصمیم به بارداری دارم لطفا راهنمایی کنید چه کارهایی لازم است انجام دهم

پاسخ سلام دوست عزیز آرامش خود را حفظ کنید استرس به خود راه ندهید تغذیه سالم و مناسب داشته باشید دقیقا در زمان تخمک گذاری برای بارداری اقدام کنید تا احتمال بارداری شما افزایش یابد با تشکر

بیماران تنبلی تخمدان pco چه کارهایی انجام بدن تا برای حاملگی سریعتر جواب بگیرن و ایا میشه با این بیم

پاسخ عزیز دلم رژیم غذایی سالم ، فعالیت بدنی متوسط و منظم ، کنترل وزن مناسب نسبت به قد ، آرامش روحی و فیزیکی همه در درمان این بیماری نقش مهمی دارن که در کنار درمان دارویی بر اساس شرایط دقیق بالینیتون میتونه...