2794

عدم رضایت همسرم از زندگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 124 بازدید

سلام 

من ٢٤ ساله امه و همسرم ٣٢ ساله و ٤ ساله كه ازدواج كرديم همسرم ادم به شدت عصبي هست ضمن اين كه همه چيز رو به صورت كامل و بدون نقص ميخواد بعد از ازدواجم در ارتباط با دوستام و حتي فاميل محدود شدم چون كه همسرم اصلا اهل رفت و امد و اجتماعي نيست و هر بار كه بخوايم مهموني بريم و يا مهمون برامون بياد من شديدا استرس ميگيرم به خاطر رفتارهاش چون خيلي ركه و سرد برخورد ميكنه با طرف به حدي كه طرف مقابل متوجه رفتارش ميشه اين سردي رفتارش با خانواده من و حتي خانواده خودش هم هست و باعث ناراحتي شون مخصوصا خانواده من ميشه طي بحثي كه اخيرا داشتيم بهم گفت كه زندگي براش خسته كننده شده و نميتونه به عنوان يه شريك زندگي بهم اعتماد كنه و فكر ميكنه كه من همه حرف هاي زندگي مشتركمون رو به ديگران ميگم و اين كه منو باري روي دوشش ميبينه كه نميتونم هيچ كمكي بهش بكنم من ادم ضعيفي نبودم اما بعد از ازدواج تبديل به يه ادم متكي و بي اراده شدم كه علتشم خودش بود چون همه چي رو زير سلطه خودش گرفت حتي تو رابطه من با خانواده ام و صحبت تلفنيم با اون ها هم دخالت ميكنه من از محل زندگيم از خانواده ام دوره و تقريبا هر دو ماه يك بار ميبينمشون اما همسرم ميگه اولويت تو زندگي مشترك نيست و خانواده اته من تمام سعي و تلاشم رو ميكنم كه زندگي بهتري داشته باشيم و بهم اعتماد كنه اما بي نتيجه اس نميدونم چرا راجع به من اين طور فكر ميكنه در صورتي كه من ادم تو داري هستم و اصلا با خانواده ام راجع به زندگيم و مشكلاتم حرف نميزنم كه راجع به همسرم سوتفاهم پيش نياد و ناراحتي ايجاد نشه ما با هم فاميل هم هستيم و همسرم معتقده من تمام حرف هاي اين طرف رو به خانواده ام ميگم اما حرف هاي خانواده ام رو به اون نميگم ديد منفي نسبت به خانواده ام داره كه واقعا نميدونم دليلش چيه و فكر ميكنه من ميخوام ازش بكنم در صورتي كه من اصلا ادم اهل خريد و ولخرجي نيستم و خودشم اينو ميدونه حتي وقتي جايي ميخوام كادو ببرم استرس ميگيرم چون هر بار دعوا راه ميندازه كه تو به فكر تامين مردم هستي اصلا هيچ دركي از كادو دادن نداره و اين باعث خجالت منه اينم بگم كه هيچ مشكل مالي نداريم و كادو هم متعارف ميبرم در حدي كه طرف مقابل برامون اورده و تو خرجي خودمون هم خسيس نيست به هيچ وجه 

 واقعا تو رابطه ام دچار سردرگمي شدم ديگه نميدونم بايد چطور اعتمادش رو جلب كنم و ثابت كنم كه اشتباه ميكنه مخصوصا الان كه باردار هم هستم فشار خيلي زيادي بهم وارد ميكنه مدام از كثيفي خونه ايراد ميگيره در صورتي كه هر كس مياد خونه امون ميگه تميزه اما به نظر اون اين طور نيست گاهي واقعا تحملم تموم ميشه و با اين وضعيتم ميخوام كاري كنم كه راضيش كنه و رضايتش رو جلب كنم اما وقتي ميبينم نميتونم و كاري ازم برنمياد عصبي ميشم و گريه ميكنم احساس ضعف بهم دست ميده لطفا بگيد چيكار كنم ممنونم

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید
دوست عزیز خیلی از مسائل باید قبل از ازدواج مطرح بشه و راجع به آن صحبت شود تا به توافق برسید مثل رفت و آمد با خانواده ها ارتباط با دوستان و در کل نیاز به آزادی ها که جز نیازای انسان است اما متاسفانه شما اینکارو نکردید. دومین مسئله ای که از صحبت های شما متوجه شدم این است که شما دائما قصد دارید که ئخودتان را به شوهرتان اثبات کنید اثبات کنید که شما خوب هستید و توانایی دارید دوست عزیزم اصلا احتیاج به این کار نیست تا وقتی که شما خودتان را باور نداشته باشید تا وقتی که خود شما به توانایی های که دارید اعتماد نکنید فرد دیگری به شما اعتماد نمی کند اینها نشان دهنده ی اعتماد به نفس پایین شماست که می خواهید همسر شما شما را تایید کند و دنبال رضایت او هستید شما موظف هستید که خودتان از خودتان راضی باشید زمانی که خودتان راضی باشید دیگران هم راضی می شوند.
در این شرایطی که الان دارید و باردار هستید آرامش خودتان را حفظ کنید و کارهایی را که تا الان انجام می دادید را انجام دهید و اگر خودتان راضی هستید حتما خوب آن را انجام داده اید شما مسئول باورها و عقاید دیگران نیستید اگر بخواهید دائما همسرتان را راضی نگه دارید و برای او زندگی کنید سهم خودتان در این زندگی را نادید گرفته اید و ظلم بزرگی به خودتان کرده اید؟
پیشنهاد می کنم کتاب ده گام برای افزایش عزت نفس را مطالعه کنید و در موقعیت مناسب و زمان مناسب با همسرتان گفت و گو کنید و خواسته هایی را که دارید را با او در میان بگذارید بدون هیچ گونه گلایه و گفت و گویی سالم 
امیدوارم که روزهای سرشار از آرامش داشته باشید 
نسترن بلک شاهی 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha