سلام یه مشکلی دارم ممنون میشم راهنمایی کنید من یه ساله عقدم هیچ جشن و مراسمی نداشتم ولی رابطه کامل زناشویی داریم من 30 شوهرم 32 هردو لیسانس و شاغل مشکلم اینه شوهرم با خانوادم اصلا سازش نداره بخواهم توضیح بدم اینکه برادرم چون ما دوست بودیم از اول مخالف ازدواجمون بودن فقط هم به این دلیل که دوست بودیم و کاملا از روز محضر ناراحت و سرسنگین بودن از طرفی هم شوهرم و خانوادش خیلی اهل تجملات و تعارف و... برعکس خانواده من ساده و بی شیله پیله و این رفتارهای ساده خانوادم از نطر شوهرم یعنی بی احترامی و سبک شمردن و الان که نزدیک یه ماه که خونمون نمیاد و من بین هفته میرم خونشون شب میمونم و شبهای جمعه که همیشه میومد خونمون خونه خودشون هم نمیمونه یا میره خونه دوستش یا بیرون میمونه که خانوادش فکر کنن شب خونه ما بوده چون میگه اگه خانوادم بفهمن موضوع چیه بی نهایت بد میشه شوهرم میگه دیگه خونتون نمیام و نمیخوام باهاشون چشم تو چشم بشم تا حرمتها حفظ بشه شوهرم زود ناراحت میشه و زود جوش میاره میگه دیگه تحمل بی احترامی خانوادت رو ندارم خونتون نمیام چون میترسم حرمتها از بین بره و من جوش بیارم درگیری پیش بیاد من اوایل عقدم با مادرم کلی صحبت کردم که اینا خیلی اهل احترام و تجملات رعایت کنین خدایش هم تا جایی که تونستن رعایت کردن و از نطر من که خانوادم رو میشناسم خوب رفتار کردن ولی شوهرم میگه خونتون که بیام به زور تحمل میکنم و بقط بخاطر شماست که جواب بی احترامی هاشون رو نمیدم لطفا بگین چیکار کنم؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید