سلام. وقت شما بخیر. موضوعی که مطرح میکنم برای یکی از آشنایانم هست که به طور خلاصه چیزایی که میدونم میگم تا راهنمایی کنید.
پسر 14 سالهای هست که پدر و مادرش از هم جدا شدن، مادرش آدم خوب و درستیه، تمام تلاشش رو برای تربیت و آینده پسرش انجام میده، پدرش یک فرد معتاد هست که توسط خانواده و فامیل هم طرد شده و دوستانش هم آدمهایی هستن مثل خودش.
این آقا پسر در ظاهر حضانتش با مادره، ولی پدرش از طریق خرج کردن بیملاحظه پول برای این بچه اونو جذب خودش کرده و خیلی از اوقات میاد دنبالش و با خودش میبره. در مورد مادر هم هر چی تونسته ذهنیتشو منفی کرده.
حالا مشکلاتی پیش اومده. مادر میگه آقا پسر حرفهایی میزنه که نگران کننده هست. مثلا در مورد دوستان پدرش حرفهایی شنیده که میگه و از نظر ما که بزرگتر هستیم اینا فقط میتونه یه فیلم تخیلی یا توهمات یه فرد معتاد باشه. یا در مورد ماری جوانا از مادرش سؤال پرسیده. یا اومده از مادرش پرسیده که بدن من چه بویی میده؟ بوی خوبی میده؟ مادر پرسیده چطور؟ پسرش هم جواب داده وقتی کنار دوستم میشینم میگه بدنت خیلی بوی خوبی داره. از نظر ما بزرگترها این مسائل نگران کننده هست. مادر بچه به قدری ناراحت و نگران بود که وقتی اینارو برام تعریف میکرد نفسش بند میومد. قول دادم از یه روانشناس بپرسم یا براش وقت بگیرم. فعلا تنها جایی که به ذهنم رسید اینجا بود.
نکته دیگه اینکه این آقا پسر اصلا از مادرش حرف شنوی نداره. تا حالا من و چند نفر دیگه مثل عمو و زنعمو باهاش صحبت کردیم که حواسشو جمع کنه و به فکر آینده خودش باشه ولی هیچ وقت جواب نمیده. نه به ما و نه به مادرش. همیشه سکوت میکنه.
من فقط به مادرش توصیه کردم فعلا باهاش دعوا نکنه. چون یه دفعه میزنه به سیم آخر و ممکنه اجازه بیرون رفتن از خونه رو بهش نده یا روش دست بلند کنه. گفتم اگر باهاش دعوا کنه ممکنه دیگه در همین حد حرف زدن و سوال پرسیدن هم سراغ مادرش نیاد.
ببخشید اگر پراکنده و آشفته نوشتم. چون ذهن خودم هم درگیر شده و نگران اون بچه و مادرش هستم. ممنون میشم اگر زودتر جواب بدید. سپاسگزارم.
با عرض سلام،
قبل از هر چیز باید بگم که همواره به خاطر داشته باشید که اون آقا که طبق گفته شما اعتیاد به مواد مخدر دارند و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار نیستند، پدر این پسر هستند و هیچ کدام از این ویژگیهای منفیشون در ذهن اون پسر نوجوان چیزی از پدر بودن ایشون رو کم نمی کنه، پس همواره باید در رفتار و گفتارتون با این پسردر مورد پدرش جانب احتیاط و بی طرفی را حفظ کنید. و این مادر علی رغم تمام مسئولیت پذیری و جامعه پسند بودن ویژگیهاشون به نظر می رسد یک کم کاری بزرگ داشته و اون این که به اندازه کافی در گیر فرزندش و دنیای او نشده. اگر والدین از ابتدا بتوانند در دنیای فرزندشان در گیر شوند و همگام او باشند معمولا هیچ محرک خارجی دیگه ای مثل پول نمی تونه جای این ارتباط را بگیرد.
پیشنهاد من:
1)از مادر بخواهید همچنان شنونده باشد، اما یک شنونده فعال! ینی شنونده ای که فقط جواب شسته شده و آماده نمی دهد بلکه به گونه ای پاسخ می دهد که ذهن فرد سوال پرسنده را درگیر کند و به چالش بکشد. مثلا:مامان ماری جوانا چیه؟ دقیق نمی دونم اما فکر کنم یک ماده ی مخدر هست اما میتونیم باهم راجع بهش تحقیق کنیم... سپس همراه با فرزندش به سایتهای اینترنتی سر می زنند و اطلاعات کسب می کنند که این اطلاعات، محتوی و عکس های مربوط به آسیب آن را هم در بر داشته باشند و سپس با هم راجع بهش صحبت کنند اما بدون سوگیری مثلا مادر بپرسد: تو به عنوان یک نوجوان دوست داری همچین چیزی رو امتحان کنی؟ و....
2)مادر باید تلاش کند وارد دنیای فرزندش شود. این به این معنی نیست که او را زیر کوهی از سوالات راجع به مسائل روزمره له کند.بچه ها مخصوصا پسرها معمولا به صورت جسته و گریخته از وقایع روزشان می گویند و والدین باید گوش به زنگ باشند و در همان موقعیت در همان زمینه با او تعامل کنند.مثلا احتمالا وقتی مستقیم از او بپرسید امروز چه طور گذشت به پاسخ روشنی نرسید اما همین کودک ممکن است در هنگام لباس پوشیدن راجع به زخمی که در دعوای صبح با دوستش روی بدنش ایجاد شده بگوید، یا موقع شام خوردن از بلایی که سر معلم آورده اند بگوید و.... در این شرایط هم مادر باید هوشمندانه او را همراهی کند مثلا بخندد و بگوید خوب معلم بعدش چی کار کرد؟ تو اگه جاش بودی چی کار می کردی؟ چه حسی داشتی از این کار ؟و....(بدون سوگیری و قضاوت)
3)اگر این پدر در این حد که شما میگویید برای فرزندش آسیب زا است مادر می تواند با جمع آوری مدارک مستند و مستدل و ارائه آنها به مراجع قانونی از وی شکایت کند و حق ملاقات را از او بگیرد.
4)از شما اطرافیان خواهشمندم دست از نصیحت این نوجوان بردارید چرا که اصولا نوجوانها چندان نصیحت پذیر نیستند پس خودتان و او را خسته نکنید و مسئولیت کمک به او را به یک مشاور حرفه ای بسپارید.
سربلند باشید مثل شمشاد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید