من قبلا یه بار عقد کردم و بعد از چندماه جدا شدم.البته با کمک روانشناس نجات پیدا کردم.یک بار هم نامزد کردم بعد از دوماه باز هم به کمک روانشناس جدا شدم.درواقع با کمک دو روانشناس تصمیم گرفتم جدا بشم.نمیدونم چرا در اوج جوانی این اتفاقها برام افتاد ولی اثر بدی روم گذاشته.مدتی هم افسردگی گرفتم به خاطر همون مسایل.الان ۳ ساله ازدواج کردم و شوهرمو دوست دارم ولی هربار که اختلاف نظر پیش میاد و غیر قابل تحمل میشه، ناخودآگاه فکر میکنم آخرش جداییه و کلی فکرای درهم و برهم میاد تو ذهنم. ولی بعد ازینکه آروم میشم میگم هیچ چیز نمیتونه ما را از هم جدا کنه. چیکار کنم این افکار منفی تو ذهنم نیان؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید