2794


سلام و خسته نباشین

خوشحالم جایی برای بیان دردها و مشکلاتم پیدا کردم

من یک و سال و 4 ماهه که نامزد کردم البته قبل از عقد به مدت 5.5 سال با همسرم دوست بودیم. خیلی بهش علاقه داشتم و دارم و فکر میکنم متقابل بوده این احساس ولی بخصوص بعد از عقدمون به شدت دچار مشکل شدیم. مادر همسرم به هیچ وجه من رو هنوز هم نمیخوان بپذیرن با اینکه از لحاظ نه ظاهری نه موقعیت نه خانواده نه از همسر و خانوادشون نه دوتا عروسای بزرگتر پایین نیستم. مهندسی خوندم و مسئول فنی هستم و همیشه هم در رفتار و ... بسیار مراقبم تا کسسی رو ناراحت نکنم ولی مادر همسرم صرفا بخاطر علاقه شون به برادرزادشون و اینکه از بچگی دوس داشتن ایشون رو برا همسرم بگیرن از من متنفرن. این دوس نداشتن ایشون که به کرات به زبون هم اوردنش باعث شده همسرم هم از من سرد بشه. 6 ماه اول نامزدی حتی بارها از خونه تحریکش کردن تا سر مسایل کاملا الکی من رو کتک بزنه ولی الان باز ازون لحاظ بهتره اوضاع، اما حالام همسرم خیلی با من سرده، کافیه یه نفر تو اشنایان مثلا یه جهیزیه خوب بیاره من مکافات دارم با اینکه هنوز خودم نبردم تا ببینن چطوره، یا یه نفر تو یه مراسمی لباسش یا چهرش و ... بهتر و سرتر از من باشه همسرم به شدت واکنش نشون میده، بخصوص که جدیدا حتی پیامهاشم کم کرده و تقریبا من و ایشون جز مسایل مالی و خانوادگیشون بحث دیگه ای نداریم و هیچ ابراز علاقه ای وجود نداره. قبلا فقط تو خونشون بخاطر مامانشون و برادرشون که میگفتن بزرگتره و حسودی میکنه به من بیتفاوتی میکردن و من میپذیرفتم و لی الان یه عادت شده و همیشه همینطوره. درضمن از لحاظ سنی من 9 ماه از همسرم بزرگترم و ریشه مشکلات به نظرم همینه چون تو هر گلایه ای که دهنم رو باز میکنم همسرم میگه تو بزرگتری میخوای مسلط شی به من و اینکه تا میام چیزی بگم میگه تو با من دوست بودی این رو به همه میگم تا آبروت بره! پدرم فوت شدن و منم از ترس اینکه عموم یا داییم که خیلی حساسن ازین موضوع مطلع شن همیشه فقط مجبورم سکوت کنم. تنها راهیی که به ذهنم میرسه کمک گرفتن از فضای مجازیه امیدوارم کمکم کنید. با سپاس

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
تشکر از اینکه سوالتان را با ما در میان گذاشتید
به سن خودتان وهمسرتان شغل وتحصیلاتتان اشاره ای نکردید
بنظر من ریشه مشکلات شما به همسرتان مربوط میشود ونقش خانواده ایشان نمیتواند در بروز این مشکلات تا این حد پر رنگ باشد
ایشان در برابر مخالفت خانواده شان برای ازدواج با شما مقاومت کرده و به خواسته خود اصرار داشته است .اگر ایشان تحت تاثیر والدین خود بود شما نمیتوانستید با هم ازدواج کنید .شما به دنبال مقصر میگردید تا رفتار همسرتان را توجیح کنید لکن مشکل اصلی ایشان هستند نه اطرافیان
اشاره کردید اوایل عقدتان شما را کتک زده اند .این موضوع را اصلا بی اهمیت جلوه ندهید چون بسیار مهم هست کسی که در دوران عقد دست بزن داشته باشد فرد قابل اعتمادی برای ادامه زندگی نیست .
من در مقام مشاور باید با شما حس همدردی داشته باشم و متاسفم که مجبورم مطالبی را بگویم که شاید باعث ازردگی خاطر شما شود لکن دوست عزیز شما در دوران عقد هستید و با اینکه هنوز وارد زندگی مشترک نشدید مشکلات بسیار مهمی در این رابطه به چشم میخورد
ایشان شما را تهدید میکنند که آبروی شما را خواهند برد و به همه خواهند گفت که با ایشان دوست بوده اید. شما را کتک زده اند که اصلا قابل قبول نیست در مقام مقایسه با دیگران شما را قرار میدهند که جهیزیه باید چنان باشد وچنین باشد و .......
بنظر شما ایشان فرد قابل اطمینانی برای یک عمر زندگی مشترک هستند؟
نکته مهمی که در صحبتهای شما بود ترس از اطرافیان (دایی و عمو ) هست که همسر شما بجای اینکه منبع حمایتی برای شما باشد از این موضوع به عنوان نقطه ضعف شما استفاده میکند
اگر سن شما وهمسرتان را میدانستم بهتر میتوانستم کمکتان کنم لکن از شما میخواهم که ترس را کنار گذاشته وبه ادامه این رابطه خیلی جدی فکر کنید
کسی که در دوران عقد شما را تهدید میکند مطمعن باشید در زندگی مشترک نوع این تهدید ها بدتر خواهد شد
با خانواده تان صحبت کنید تا از شما حمایت کنند و همسرتان از این موضوع به عنوان نقطه ضعفتان استفاده نکند
اگر ایشان به شما علاقه مند باشند برای ادامه این رابطه تلاش خواهند کرد اگر نه که جدایی در این مرحله بهتر از ادامه این رابطه هست
به ایشان بگویید که برای شما جایگاه مهمی دارندلکن احساس میکنید مسائلی وجود دارد که شما دونفر را از هم دور کرده و نیاز دارید با یک مشاور صحبت کنید
بهتر است ایشان را یک روانشناس ببیند تا در مورد ادامه زندگی با ایشان شما را راهنمایی کند
فکر نکنید چون عقد کرده اید راه بازگشتی وجود ندارد اگر بترسید چشمهایتان را روی واقعیت ها میبندید . برای بهبود این رابطه تلاش کنید لکن بخاطر ترس از اطرافیان و حرف مردم مجبور به ادامه رابطه نشوید
شما فردی تحصیل کرده وشاغل هستید که میتوانید بدون مداخله اطرافیان برای خود تصمیم معقولانه بگیرید
توصیه جدی من به شما مشاره حضوری با یک روانشناس هست چرا که مسائلی که عنوان کردید سوتفاهم و اخلاف نظر نیست بلکه مسائل ریشه دار ومشکل سازی میباشد که در دراز مدت تاثیرات نامطلوبی در زندگی شما خواهد داشت

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha