2794

سلام خسته نباشید

از برادرشوهرم متنفرم

وقتی ما نامزد کردیم اقای حسود گفت منم زن میخام‌

تا اون موقه میگف زن میخام چیکار بدردم نمیخوره و فلان

نذاشت من ی مدت عروسشون باشم طعم عروس بودنو بچشم

دوماه بعد از نامزدیه ما نامزدیه‌ایشون بود

بعدشم ک رفتار مامانش با من عوض شد‌ سرد شد ی جوری شد اصن

بعدشم ک ما از قبل از نامزدی‌تصمیم داشتیم بعد از عقد بریم مسافرت

همون روز عقدمون شوهرم ب من گف اینا میخان برم فلان جا

گفتم ما ۴ ماهه این برنامرو چیدیم الان میخان برن ک بعدا ما رفتیم بگن از ما یاد گرفتن روز عقدم ابنجوری‌اعصابمو خورد کرد

عروسیشونم ک تو تیر بود عروسی ما شهریور

الان میخان واسه ما خرج کنن میگن پول نداریم پولامون تموم شده اینم از این اعصابخوردی

اصلن بهم احترام نمیذاره انگا  ن انگار ک زنداداششم حسابم نمیکنه اصن

جواب سلاممو نمیده یا منو میبینه راشو کج مبکنه یا سرشو میندازه پایین  

سر این داداشش و خانوادش از شوهرمم بدم‌اومده ۲۰ روز دگ هم عروسیمه نمیدونم چیکار کنم

توروخدا کمکم کنید بگید با‌شوهرم و برادرش چجوری برخورد کنم 

بگید چیکار کنم شوهرم بیشتر از من دفاع کنه چیکار کنم شوهرم بیاد سمتم.؟؟؟؟

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
دوست عزيز دركتون ميكنم كه چه شرايط سختي رو پشت سر گذاشتيد ولي متاسفانه بايد بگم اگه باهمين رويه پيش بريد روزهاي سخت تري روهم پيش روخواهيد داشت. يكي از ويژگيهاي زندگيا موفق داشتن مرز هست بدين معني كه نه به حريم ديگران ورود كنيد ونه اجازه بديد كسي وارد حريمتون بشه .لطفا تمركزتون روازروي برادرشوهرتون وهمسرش برداريد وانرژي تون روصرف زندگي خودتون بكنيدهرچي بيشتر به اين حواشي بپردازيد روابطتون بيشتر دچارتنش ميشه مرز زندگي تون روازاونها جداكنيد وبرنامه هاي خودتون روپيش ببريد بدون درنظر گرفتن اونا.
سعي كنيد انقدر برنامه واسه زندگيتون داشته باشيدكه ديگه جايي براي ديگران تو زندگي تون نباشه بخصوص پيش همسرتون به هيچ عنوان به اونا نپردازيد اينطوري شأن وشخصيتتون روحفظ ميكنيد وديگران رومجاب به احترام گذاشتن به خودتون ميكنيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha