2794

ازدواج دوم و سردی رابطه و احتمال خیانت همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 182 بازدید

سلام اقای دکتر صدیق منش  ۳ سال پیش متوجه خیانت همسرم شدم که با خانومهای متعدد اس ام اس میده وپی گیر شدم دیدم با یکیش نزدیک  ۴ ساله دوسته  ..به من گفته شد که رابطه هم داشتن  ولی شخصا به حرفای اون ادم زیاد  اطمینان ندارم وجدای این  ..چون من ازدواج  دوم همسرم هستم و چیزی  که من متوجه شدم 

.همسرم یکی از دلایل اختلافشون با خانومشون رابطه سرد و بچه دار نشدن بوده که منجر به طلاق شده که البته  با من هم همینطور  بود ولی بلاخره با کمک دکتر بچه دار  شدیم وهمیشه هم سر این  مساله سرد بودنش مشکل داشتیم ..در ضمن اینم  بگم که شوهرم همیشه به نظر  دیگران بسیار هات هست حتی خودم قبل از عقد همینطور فگر میکردم...بعد از روشن شدن این مسایل وتهدید به طلاق وغیر ه و عذر خواهی و گرفتن حق طلاق و گوشیش هر  وقت بخوام بردارم و یک مدت با هم کار کنیم و خونه هم سالها پیش بنامم زده بود و پیش دکتر  ومشاور بریم با هم دارو هم میخوردیم و طوریکه روابطمان نسبت به  اوایل  ازدواجمون  بهتر شده بود.. اما الان بازم سرد شده وبازم هیچ حرفی نداره اقای دکتر میدونم که اوضاع اقتصادی بهم ریخته ومیدونم که واقعا  بهش فشار میاد اما فکر های  بد دست از  سرم بر نمیداره...  ازش میخوام باهم حرف  بزنیم ولی نمیزنه روابط  هم که بماند بهش میگم حداقل کمی با ما حرف  بزن ولی ..وبعد عصبانی  میشم  و کارهاش  برام تداعی میشه مشکل مالی هم  از یه طرف فشار  میاره جایی هم  که زندگی میکنم بقدری گرم وشرجیه که حتی  نمیتونم  پیاده روی کنم ...از خانواده و دوستان  دورم...همش از خودم میپرسم چرا این کارو  کرد..حتی بعضی وقتا فکر میکنم از اول  هم دوستم نداشته ..گاهی نتیجه  میگیرم شاید با کسی رابطه هم داشته افکار منفی دایم تو سرم هست تا صبح بهش نگاه میکنم وتمام خاطرات مرور میشه میگم حتما باهاش میرفته بیرون ...دائم مقالات خیانت میخونم ..در ضمن  تعداد خط های تلفنش رو امار گرفتم یکیش کمه میگه خراب بود دادم بهت ..باور  کنید بعضی وقتا میگم  راست میگه داد بعضی وقتا میگم نه کی ؟ دکتر کمکم کنید میخوام به ارامش برسم میخوام فراموش کنم .در ضمن  من ۴۷ سال و همسرم ۵۱ سال داریم و ۱۶ ساله ازدواج کردیم ..خیلی  دوست دارم یه توضیحی  بهم بده ...ازتمام کسایی که میدونستن و به من نگفتن تا این  همه زمان بگذره  بدم  میاد میگم شاید اگه میگفتن زودتر جلوی این موضوع  رو میگرفتم ولی اونا میگن اگه میدونستی که جدا نمیشدی پس چه فرقی میگرد تازه بهم هم میریختی ..به جای من تصمیم گرفتن میگفتن حالا که فهمیدی طلاق بگیر یا اصلا به روش نیار و زندگیتو بکن ولی از اونا هم ناراحتم پیش خودم میگم اونا هم به من حقیقت رو نگفتن پس اونا هم خیانت کردن ...البته به روشون نمیارم خیلی بهم ریختم ..از تین همه توضیح معدرت میخوام...

پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام

اتفاقا خیلی خوب شد که کامل توضیح دادید

ما اینجا جنبه های مختلفی داریم که شما رو دعوت می کنم به این موارد به اتفاق هم نگاهی بندازیم.
1-خیانتی که اتفاق افتاده و به نظر حل شده اما خاطرات اون شما رو ناراحت می کنه
2- همسری که زیاد با شما صحبت نمی کنه
3- رابطه جنسی کم و ضعیف

نکته ای که ما الان نمی دونیم و خوبه که مشخص بشه اینه که همسر شما واقعا سرد هستش یا برای شما سرده
پاسخ به این سوال برای تصمیم گیری های مهم خیلی اهمیت داره
این که همسر شما سرد نیست و روابط خارج از دایره زناشویی داره فرق داره با این که واقعا سرد هست ولی ممکنه این رو نشون نده و با دیگران ارتباط های مجازی بگیره و در واقع با سرپوش گذاشتن بر نقص خودش به دنبال مهر طلبی یا جبران نقص خودش باشه اما در واقعیت ضعیف باشه

ما در این مورد کار زیادی نمی تونیم انجام بدیم چون ایشون بین ما نیستن و دسترسی نداریم

اما نکته اساسی این است که :
شما و اصولا همه ما انسانها فقط می تونیم روی رفتار خودمان کنترل داشته باشیم پس در قدم اول باید این رو در نظر بگیرید که این شما هستید که باید تغییر کنید و اتفاقا مهم اینه که شما تغییر کنید و احسس بهتری تجربه کنید

با توجه به بی خوابی و با توجه به نشخوار های فکری دور بودن از خانواده و ....شما من فکر می کنم شما دچار افسردگی و یا اضطراب هستید و بسیار مهم هست که قبل از هر اقدامی روی این مساله تمرکز کنید
با استفاده از دارو درمانی که زود بازده تر و کم خرج تر هست می تونید اولین قدم ها روب رای بهبود خودتون بردارید

از طرفی احساس من به من می گه شما زن توانمندی هستید که بخاطر شرایط بیرونی به یک سری از علاقمندی های خودتون نپرداختید و یک زندگی نزیسته دارید که در این سن این زندگی نزیسته سراغ شما اومده
حتما سعی کنید در قدم دوم شروع کنید علاقمندی هایی که داشتید مثل نقاشی ، خوش نویسی ، آشپزی یا هر فعالیتی که فرصت اجرای اون رو نداشتید پیگیری کنید و در مسیرش  قدم بردارید

برای تصمیم جدی در مورد ادامه یا طلاق باید بگم بهتره ابتدا از این شرایط روحی خارج بشید و بعد تصمیم جدی بگیرید و در نظر داشته باشید که همسر شما تغییر نخواهد کرد در آن زمان که شما تغییر کردید یا او هم با شما همراه خواهد شد یا شما می تونید خودتون به خوبی به خودتون کمک کنید

برای قدم زدن از شبها یا صبح می تونید استفاده کنید ولی تحرک رو حتما داشته باشید حتی به کلاس ایروبیک، شنا  یا رقص برید ....


نکاتی رو در مورد نشخوار فکری می نویسم که از این تکنیک ها می تونید استفاده کنید:

همینطور ما بخشی به عنوان من و همسرم در تبادل داریم که می تونید با هم وسایر خانم ها گفتگو داشته باشید

لینک تبادل:
http://www.ninisite.com/discussion/topic/1327264/%d9%85%d9%86-%d9%88-%d9%87%d9%85%d8%b3%d8%b1%d9%85-%d9%87%d9%85%d8%b3%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c?postId=44679424

 

📌پدیده نشخوار ذهنی منفی چیست؟!

همه ما ، گفتگوی درونی داریم.

از لحظه ای که بیدار می شویم تا زمانی که می خوابیم یک نفر همیشه درون سر ما دارد حرف می زند.

همین الان که دارید این متن را می خوانید هم او دارد حرف می زند.

همه ما این گفتگوی درونی را داریم.

این گفتگوی درونی گاهی اوقات به نشخوار ذهنی منفی تبدیل می شود.

بگذارید اول نشخوار را توضیح دهم : چندین هزار سال پیش ، بعضی از حیوانات برای حفظ امنیت خود مجبور بودند که به هنگام پیدا کردن غذا ، با شتاب آن را بدون جویدن ببلعند و دوباره به مخفیگاه خود باز گردند.

سپس در آنجا با خیال آسوده ، آرام می گرفتند و غذایی را که قبلاً بلعیده بودند ، بالا می آوردند و می جویدند و دوباره می بلعیدند.

 

گاهی اوقات ما انسان ها نیز دچار مساله ای مانند نشخوار می شویم.

یعنی به یک موضوع بارها و بارها فکر می کنیم.

ما گیر می افتیم در یک حلقه بی پایان و بی نتیجه فکر کردن به یک موضوع و مدام آن را می بلعیم و دوباره آن را می آوریم بالا و دوباره آن را می جویم.

در گفتگوهای تکراری درونی یا نشخوار ذهنی مدام به نکات منفی ، خاطرات منفی و جنبه های منفی فکر می کنیم و بعد از مدتی به آن اعتیاد پیدا می کنیم

همانند حیواناتی که از اول اهل نشخوار نبودند اما اکنون دیگر معده شان کاملا متناسب نشخوار شده است.

 

این نشخوار منفی می تواند گریبان همه ما را بگیرد

از فردی که همسرش به وی خیانت کرده تا کارآفرینی که ورشکست شده ، تا کاندیدایی که در انتخابات رای نیاورده یا روزنامه نگاری که به ناحق زندانی شده ، ورزشکاری که  مصدوم شده و دیگر نمی تواند ورزش حرفه ای کند و فردی که در آزمون دکتری به نتیجه نرسیده ، سرمایه گذاری که سرمایه اش از بین رفته است.

 

📌تجویز راهبردی :

برای رهایی از دام گفتگوهای درونی منفی تکراری (نشخوار ذهنی) چه می توان کرد؟

 

1- تكنيك برگردانی مثبت یا انحراف فکر :

به صورت ارادی به چيزی توجه كنيد كه مثبت است.

بازی های فكری کنيد هر کاری كه مستلزم به كارگيری فكر است.

تلفن را برداريد و به دوستان زنگ بزنيد.

خلاصه فقط ذهنتان را با هر چيز كوچكی مشغول کنید.

يك عدد پيچيده مثل 958354 را در نظر بگیرید و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد.

اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوريست كه در يك آن نمی تواند به دو نقطه توجه كند.

 

2- تکنیک تاخير فكر :

برای آمدن فكرهای منفی تکراری به ذهنتان وقت تعيين كنيد و وقتی اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شوند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعت كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا اين ساعات را محدودتر كنيد.

این نشان می دهد که شما ارباب هستید و آن ها (افکار منفی تکراری) نوکر

 

3- تکنیک تدوین فکر :

قلم و كاغذ برداريد و همگی افكار منفی خود را بنويسيد ترجیحا با زبان طنز!

نوشتن ؛ بار سنگين افكار فكری را سبك كرده و گاه با خواندن نوشته ها ممكن است شما را به خنده يا شگفتی از افكار غيرمنطقی خود وا دارد.

در عين حال وقتی فكرتان را نوشتيد راحت تر می ‌توانيد آن را بررسی كنيد و خطاهايش را شناسايی نماييد.

 

4- تکنیک تصور بدترین حالت ممکن و اقدام :

 در نگاه اول ممکن است این روش اشتباه به نظر برسد اما دو فایده اساسی دارد.

به جای اینکه مدام در مورد نگرانی های آینده فکر کنید به بدترین حالت ممکن فکر کنید زمانی که به بدترین حالت ممکن فکر میکنید ، میبینید آنقدرها هم بد نیست و تنها این ذهن شماست که آن را بزرگ کرده است. همین طور شما می توانید خود را برای اقدامات جبرانی و پیشگیرانه بعدی آماده کنید

به جای ترس از اقدام ، بزنید به قلب ماجرا و دست به کار شوید.

 

5- تکنیک تعریف ماموریت جدید :

 نشخوار ذهنی ، فكر زايد است و فكر زايد زاييده وقت زايد و وقت زايد زاييده بيكاری ، با دست زدن به يك فعاليت كه شما را در حالت برانگيختگی قرار دهد می توانيد از حالت نشخوار ذهنی فاصله بگيريد

مثلا اگر در کارآفرینی شکست خورده اید ، یک ایده جدید را دنبال کنید.

اگر دیگر نمی توانید ورزش حرفه ای کنید ، خوب به مربی شدن فکر کنید! اگر به تازگی جدا شده اید ، به تمام کارهایی فکر کنید که در زمان زندگی مشترک فرصتش را نداشتید انجام دهید.


شاد و پیروز باشید...

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha