2794

داشتن عذاب وجدان در دوران بارداری به دلیل خیانت به همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 1567 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام من چهارساله ازدواج کردم و پارسال توی اینستاگرام با یه آقایی اشنا شدم که فقط یه روز بهم پیام داد برادر همسرم گوشیمو هک کرده بود و از پیامهای من اسکرین شات گرفته بود که با اون آقا بود بعد از اون به خانوادش گفت فقط به همسرم نگفتن تا اینکه یکسال از اون قضیه گذشت و یه روز به منزل من اومدن در نبود همسرم برای انجام دادن کاری که اونشب من با سیکل سی روزه روز نهم سیکلم بودم و به من تعرض کردن هیچیم نمیتونستم بگم میگفت پیاماتو دارم نشون داداشم میدم اما بهم گفت نگران نباش اونشب رابطه محافظت شده بود و منی با کمی تاخیر بیرون از واژن تخلیه شد همون شب با همسرم به قصد باردرای رابطه داشتم و تو روزای تخمک گذاریمم سه سب پشت هم رابطه داشتم به قصد بارداری الان باردارم و باینکه اون شب رابطه محافظت شده بود میترسم نکنه اتفاقی  افتاده باشه و به قدری عذاب وجدان دارم که به همسرم هم از طرف من و هم از طرف برادرش خیانت شده شب وروز خواب ندارم دیگه از اون شب به بعد من با برادر همسرم سرسنگین بودم و اتفاقی نیفتاده اما عذاب وجدان ولم نمیکنه خیلی درگیری ذهنی دارم لطفا کمکم کنید ؟؟؟؟؟؟

پاسخ مشاور

مشاور پیش از ازدواج و زوج درمانی

دوست گرامی شما تحت هیچ شرایطی نباید اجازه می‌دادید برادر همسرتان به شما تعرض کنند، رفتار ایشان نوعی باج گیری است و بعید می‌دانم به همین‌جا ختم شود... مرزهای بسیار سخت و محکمی برای ایشان قرار دهید و به هیچ عنوان در تنهایی ایشان را ملاقات نکنید...
ممکنست در مرزگزاری برای دیگران مشکل داشته باشید، صحبت کردن شما با فرد دیگر (درستی کارتان را تایید نمی‌کنم) هیچ ارتباطی با ایشان نداشته است و بهتر بود در همان قدم اول اجازه باج گیری به ایشان نمی‌دادید...به این نکاتی که برای مرزگزاری قبلاً در مقاله‌ای نوشته‌ام دقت کنید:


افراد زیادی می‌گویند که در مرزگذاری برای دیگران مشکل دارند و 'نه' گفتن برایشان بسیار دشوار است. به ویژه افراد تایید طلب که همیشه در پی جلبِ رضایت دیگرانند، نمی‌توانند مرزهای خود را به دیگران بشناسانند و از حریم خصوصی خود دفاع کنند.

وقتی به هر چیزی پاسخ مثبت می‌دهید و برای دیگران حد و مرزی مشخص نمی‌کنید، احساس تنش، خشم و فرسودگی پیدا خواهید نمود. بیشترِ ما می‌خواهیم دوست داشته شویم و دیگران را راضی نگه داریم و برایمان سخت است که درخواست‌های دیگران را رد کنیم و برای افراد فضول و بی‌مرز، حد و مرز تعیین کنیم. در ادامه سه مرحله برای مرزگذاری به شما پیشنهاد می‌کنم:

۱ - به ندای درونی‌تان گوش بسپارید، چه می‌گوید؟ بلی یا خیر؟
اولین قدم برای اینکه بیاموزید برای دیگران مرز بگذارید این است که ابتدا مرزها برای خودتان شفاف و دقیق باشد. تصور کنید یک ارزیاب درونی دارید که دو تابلویِ بزرگ در دست دارد، روی یکی نوشته بلی و رویِ دیگری نوشته خیر. همه‌مان از یک خرد درونی بهره‌مندیم که به طور غریزی اعلام می‌کند چه‌ چیز را می‌خواهد و چه چیز را نمی‌خواهد. مشکل از آنجا شروع می‌شود که ندای خرد درونیِ‌ خود را نادیده می‌گیریم یا با آن در میُفتیم. افرادی که در مرز‌گزاری برای دیگران مشکل دارند احتمالاً با ندای درونی‌‌شان هماهنگ نیستند و به راهنماییِ آن توجهی نمی‌کنند. دقت کنید این لحظه چه احساسی دارید (ارزیاب درونی اکنون تابلوی بلی را بالا گرفته یا تابلوی خیر را)؟ و طبق همان عمل کنید. (در این زمینه فنون مراقبه و ذهن آگاهی به شما کمک می‌کند از تجربه‌ی احساسی خود در هر لحظه آگاهی یابید).

۲ - تمرین کنید تا واکنش منفی دیگران را تحمل کنید و تسلیم خشم‌شان نشوید.

وقتی برای دیگران مرزگذاری می‌کنید در واقع به آنها می‌گویید از کجا آنها تمام می‌شوند و از کجا شما شروع می‌شوید. تحمل این مسئله برای کسانیکه ایگوی رشد نایافته دارند بسیار دشوار است، و آنها را ناکام و خشمگین می‌‌کند. چراکه برای این افراد مرز بین خود و دیگری درست شکل نگرفته و بین خود و دیگری نمی‌توانند تمایز قائل شوند، بنابراین دیگران را ادامه‌ی خود می‌بینند. برای مثال، اگر از شما بپرسند روابط جنسی‌تان با همسرتان چطور است، ممکن است خودشان از لذتِ کنجکاوی کودکانه‌ای لبریز باشند (و تصور کنند که شما نیز چنین احساسی باید داشته باشید)، در حالیکه شما عصبانی و متعجب شده‌اید و احساس می‌کنید به حریم‌تان تجاوز شده‌است. 
وقتی به بلی و خیر درونی‌تان گوش می‌سپارید، و مرزگزاری می‌کنید، دیگران عصبانی و ناکام می‌شوند و البته واقعیت اینست که عموماً نسبت به مرزگذاری واکنش خوشایندی نشان نمی‌دهند. بر عهده‌ی شماست که محکم باقی بمانید و از حدودِ خود کوتاه نیایید. مرزگذاری در واقع باعث بهبود روابط شما در بلند مدت می‌شود. اگر به مرزهای شخصی خود احترام نگذارید (مثلاً از واکنش دیگران بترسید و جا بزنید یا احساس گناه کنید و مرزهایتان را رها کنید) به مرور روابط‌تان با دیگران تلخ و سرد می‌شود‌. افرادی در زندگی شما باقی می‌مانند که به مرزهای شما احترام بگذارند حتی اگر در ابتدا از شما ناراحت یا عصبانی شده‌ باشند.

۳ - یاد بگیرید از خودتان مراقبت کنید و به خودتان احترام بگذارید.
ممکن است این مَثل معروف را شنیده باشید که از چاه خالی نمی‌شود آب کشید. اگر بخواهید با دیگران همدل و پذیرا باشید لازمست پیش از آن نسبت به خودتان با مهربانی و احترام رفتار کنید. بنابراین، در هفته اوقاتی را جهت رسیدگی و مراقبت از خود اختصاص دهید تا آرامش و انرژی‌ مصرف شده را بازیابید. آنچه بیش از همه خوشحال‌تان می‌کند انجام دهید حتی اگر درست کردن یک سالاد باشد، یا  شرکت در کلاس یوگا، رفتن به آرایشگاه یا گذراندن وقت با گل و گیاه خانگی. وقتی خودتان را دوست داشته باشید و از خودتان مراقبت کنید این پیام را به دیگران منتقل می‌کنید که آنها هم باید مراقب رفتارشان با شما باشند و به مرزهای شما احترام بگذارند.


 

تجربه شما

login captcha

من بعد از اون قضیه دیگه ملاقاتی باهاش نداشتم و سعی کردم تنها باهاش نباشم الان هفت ماه از اون قضیه میگذره اما همش به صورت همسرم نگاه میکنم از خودم بدم میاد ازاینکه انقد به برادرش اعتماد داره از طرفیم نمیتونم چیزی بگم تمام این ماجرا مقصر منم اگه اون قضیه اینستا اتفاق نمیافتاد اینجوری نمیشد همش خودم سرزنش میکنم 

دوست عزیز واقع متاسفم ولی شما دوتا اشتباه کردین ولی اشتباه اولی جبرانش بسیار راحتر از دومیه 

اون موقع خودت به همسرت میگفتی وعذر خواهی میکردی 

و اونشبم که برادر شوهرتون اومدن پیشتون خودتون به همسرتون جلوش زنگ میزدین ومیگفتین یه اشتباهی کردین تا