سلام.
من و شوهرم حدود شش سال رو کنار مادرشوهرم زندگی کردیم،مادر شوهرم پیره و ما از اول زندگیمون در کنار ایشون بودیم یعنی کلا تو یه خونه نه تو طبقه های جدا(الان همه میگن وااااای چجوری تونستی زندگی کنی!😲😲😲)،تعجب نکنید زندگی کردم ولی به سختی زیاد و البته مشاجره های زیادتر.کلا تو این شش سال زندگی پر از تنشی داشتیم و آرامش نداشتیم.که چند وقت پیش دیگه زدم به سیم آخر و گفتم دیگه نمیتونم .شوهرم پنج تا داداشهاش و آبجیش و دعوت کرد و از من خواست تو اون جمع نباشم تا همه ی حرفها گفته بشه.و نتیجه اش تصمیم بر این شد که ما اون خونه ایی که نشسته بودیم و چون قدیم ساخت بود بکوبیم و دو طبقه بسازیم یکی برا خودمون+مغازه و یه نیم طبقه مانند واسه مادر شوهرم که کلا راهش هم جدا باشه.(البته یکی از برادرهاش سهم ارث و میخواست که شوهرم قبول کرده بود بده ولی یکی دیگه از داداش های بزرگترش راضی نشد و گفت هیچ کس نباید بگیره و اگه قصد به گرفتنش باشه همه باید بگیرن)که کلا شوهرم با توجه به این کارها و حرفها قید اون خونه رو زد و رفت دنبال رهن خونه،بالاخره بعد از مدت ها یه خونه گیر آوردیم که دوطبقه باشه و تازه ساخت و اونجا رو ول کردیم و اومدیم اینجا مستاجری،که ناگفته نمونه که یه روز خواهر شوهرم اومد خونمون و شروع کرد به گفتن این که من اختیار شما رو ندارم ولی اختیار مادرم و دارم و نمیزارم که بره مستاجری و شما میخواید برید به سلامت ولی مادرم باید خونه ایی که بابام بوده بمونه و اگه مادرم بره دیگه دختری به اسم من نداره و...خیلی حرفهای دیگه که مادر شوهرم به انتخاب خودش با ما همراه شد و اومد پیش ما.حالا حدودا یه ماه بیشتره که ما اومدیم خونه جدید و ساکن شدیم ولی هیچکدوم به خونه ی ما نیومدن و مثلا ناراحتن،فقط یکی از برادرشوهرام همراه خانواده اومده خونمون،بقیه فقط اومدن پایین ویا فقط جاری هام تنها اومدن بالا،خواهر شوهرمم برخلاف حرفهاش میاد به مادرش سر میزنه و میره ولی بالا نمیاد،ما بعد از این اتفاقات خونشون هم رفتیم ولی هنوز با خودشون درگیرن،حالا حرف من اینه که من چکار کنم؟؟راضی نیستم ناراحتی شوهرم و ببینم چون میدونم براش سخته و ناراحته هرچند حفظ ظاهر میکنه،خودمم دلم میخواد رفت و آمد داشته باشیم هرچند که ازشون بابت کارهاشون دلخورم ولی به خاطر آرامش روحی شوهرم از همه چی میگذرم،من الان خوشبختم،آرامش دارم دوس دارم شوهرمم همه جوره در آرامش باشه حتی خودش راضی نبود بره خونه خواهر برادراش ولی من راضیش کردم بره که رفتیم ولی نتیجه ی خاصی نداشت،نمیدونم چکار کنم؟به خدا مقصر هم نیستیم 😓🙁
ممنون از راهنماییتون❤❤
مرسی که پستم و خوندین و جواب دادین😘