سلام
به همكارم كه ازدواج كرده علاقه مند شدم اون هم من رو دوست داره يعنى اول اون به من گفت دوست دارم رابطه ما شروع شد ولى من هميشه عذاب وجدان دارم از اينكه اون زن و بچه داره و يه بار توو اين رابطه اي كه بين ما بود بهم خيانت كرد و با يك نفر ديگه كه از همكاراى شركت بود هم ارتباط داشت و من خودم خيلى اتفاقى متوجه اين رابطه شدم اون رو بخشيدم و به ظاهر فراموش كردم و دوستى ما ادامه داره اون دختر رو از شركت رفت و الان تقريبا مطمئن هستم كه با اون هيچ رابطه اي نداره ولى من مدام فكر ميكنم داره به من دروغ ميگه و بازهم داره منو فريب ميده در صورتى كه بعد از اون ماجرا ديگه چيزى ازش نديدم
سلام
دوست خوبم میتونم درک کنم شما همکارتون رو دوست دارید و شاید گذشتن ازعلاقه تون سخت باشد
اما من شدیدا توصیه می کنم رابطه تون رو با همکارتون قطع کنید.سعی کنید احساسات رو کنار بگذارید و منطقی فکر کنید.وقتی ایشون با وجود متعهد بودن به راحتی به همسرشون خیانت می کنند و به راحتی با شما و بعد نفر بعدی....( این نشون میده ایشون آدم تنوع طلبی هستند) به این فکر کنید چرا باید روی ایشون سرمایه گذاری عاطفی و حتی زمانی بکنید. چرا زنان باید همچین اجازه ای بدهند که مردان این چنینی آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند. تا زمانی که زنان پشت هم نیستند و به خاطر جنس مخالف رو به روی هم قرار می گیرند پس مردها هم به راحتی همین کارو میکنن.
دوست عزیز زیر بار حرفهای مثل من همسرمو دوست ندارم. به زور ازدواج کردم. رابطه جنسی نداریم. منو درک نمی کنه و.. نروید این شگرد خیانت کردن به همسر هست. شما نگذارید به وسیله شما این خیانت اتفاق بیفتد.
خودتون رو بیشتر دوست داشته باشید و برای خودتون بیشتر از قبل ارزش قائل شوید. بی اعتمادی الان تون به این آقا میتونه دامن بزنه به بی اعتمادی در زندگی متاهلی آینده تون
اجازه ندهید شیوع خیانت بیشتر از این در جامعه رواج پیدا کند و حداقل شما به عنوان یک شهروند وظیفه خودتون رو انجام بدهید ومهم تر از آن به خاطر صدمه ندیدن خودتون، روان و آینده تون.
موفق باشید
دوست گرامی
ممنون از حسن توجه شما
روانشناس محترم چقدر زیبا و سنجیده حرف زدین...لایک