سلام خانم بهاره مویدی . خیلی ممنون از پاسخ تان . در مورد سوال اولتان که پرسیدید ایا از پدرش دلیل رفتارهاش را میپرسم بله هزاران بار در پاسخ گفتند خودت میبینی دیگه رفتارهای شایان چطوریه همش اعتراض میکنه به همه چی هیچ وقت راضی نیست منم صبرم تموم میشه اخه واقعا هم راست میگه شایان به طعم غذا به نوع اسباب بازی هاش حتی به رنگ بشقابش به مدل لباس هاش به جنس لباس هاش و ... اعتراض داره خونه ما 135 متره آپارتمانی تو منطقه خوب اون روز میگه کاش ما یه خونه بزرگتر داشتیم توش استخر بود تو بالا شهر باباش و من هم عصبانی میشیم - در مورد سوال دوم و سوم تان اینکه همسرم از زمان خاصی این طوری شدند مشکل من بیشتر رفتارهای همسرم نیست بیشتر نمی دونیم با پسرمان و رفتارهاش چکار کنیم بزارید بیشتر توضیح بدم پسرم سه مشکل داره 1- دائما در حال اعتراض هست بالا توضیح دادم حتی یه بلوز هم واسش میخریم میگه جنس اش خوب نیست یا به متراژ خونه هم کار داره و ... 2- بعضی رفتارهای بچه گانه داره که این رفتارها را من تو داداش 5 ساله اش نمی بینم از بچگی و خرد سالی این رفتارها را داشت مثلا ببینه یکی از یه کاری خوش اش نمیاد اون کاررا میکنه تا طرف را حرص بده مثلا کلمات زشت را بهش بگیم نگو هزار بار میره میادتکرار میکنه از اول خردسالی در حالی پسر کوچک ام یک کلمه هم نمیگه من مقایسه نمیکنم فقط برای روشن شدن قضیه میگم 3- مشکل عمده بسیار عصبانی و زود رنج هست بهش میگیم صدای تلویزیون را کم کن عصبانی میشه کنترل را پرت میکنه یه مدت تصمیم گرفتیم به هیچ کاریش کاری نداشته باشیم و بهش اعتراض نکنیم منفجر شدیم ب هر کاری دوست داشت میکرد تخمه میشکست رو مبل می انداخت میدید ما هیچی نمیگیم خلاصه بچه ناارومی هست تنها کاری که مطابق میل ما رفتار میکنه بسیار بچه درس خون و باهوشی هست و خیلی به درس خوندن اهمیت میده و ضمنا تو محیط مدرسه همه ازش راضی هستند شاید هم یه کم خجالتی هست خجالت میکشه این کارها را مدرسه بکنه . تو جمع مادربزرگ و دایی و عمه هم انجام کارهایی زشت و اذیت کردن دیگران و لجبازی را میکنه و همه هم دائما در حال اعتراض هستند از دست پسر عمه دو ساله اش بادکنک را میگیره می ترکونه اونم گریه میکنه و مامانش عصبانی میشه و ادامه ماجرا
سلام
ممنون از توضیح کامل شما راجع به رفتارهای فرزندتون. متاسفانه این طور که به نظر میاد شما در حمایت از کودکتون زیاد روی کردید ، بیش از حد سعی کردید تا رنجیده خاطر نشه ، به همین دلیل در برخورد با حقایق زندگی آمادگی نداره، برای نیازها و احساسات دیگران از جمله شما ارزشی قائل نیست، و می خواد که خواسته هاش بلافاصله براورده بشه ، پس متوقع و لجباز میشه. متاسفانه طی 12 سال این رفتارها توی شخصیت کودکتون ریشه دار شده و چیزی نیست که راحت و یک شبه حل بشه.
شما از ابتدای دوران کودکی انقدر فضا رو براش بازگذاشتید که بتونه گستاخانه حتی راجع به متراژ خونه ! نظر بده. همسرتون حق داره از این شرایط ناراضی باشه اما برخورد مناسبی هم باهاش نداره چون هرچی بیشتر بخواید کنترلش کنید و یا دعواش کنید مطمئن باشید لجبازی ها و عصبانیت هاش بیشتر خواهد شد.
بهتون پیشنهاد میکنم برای بررسی و حل این مسائل همراه پسر و همسرتون به متخصص روان شناس کودک مراجعه کنید. از نظر من تا قبل از اینکه مسائل مربوط به دوران نوجوانی هم به این رفتارها اضافه نشده بهتره پسرتون یک دوره درمان رو پیش یه روان شناس مجرب و متخصص کودک بگذرونه.
شاد و موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید