خیانت تورخدا جوابمو بدین میدونم خیلی طولانی شد

سلام خسته نباشین ممنون میشم به منم کمک کنید من تازه19سالم شده و یه ساله عروسی کردم و نه ماه نامزد بودم تو دوران نامزدی ب شوهرم شک کرده بودم ن زیاد ولی بعد سه چهار ماه بعد عروسیم متوجه شدم بهم خیانت میکنه شبا بیدار بود همش تو تل بود من بیدار میشدم قایم میکرد یا موقع سر کار رفتن ب من جواب نمیداد میگفت دستم بنده یباری دیدم تو لاین ب یه زنی ک خیلی ببخشید شارژ میگیره و حال میده پیام داده ب روی خودم نیاوردم یا برا مثال یبار دیدم یبار ب یکی از مخاطب های اقا ک اقام بودن منظورم زن نبود ک ب اسم اقا تو مخاطب ها سیو کنه اس داده بود وقت داری حال کنیم و این چیزا بش گفتم گردن نگرفت حاشا کرد گفت خبر ندارم و گوشیم دست دوستم بود قانع نشدم اما رد شدم از این موضوع خیلی دروغ و پنهان کاری تا این ک یه روزی ایشون امدن خونه منم حمام بود تو خونمون یکم م شروب بود ک از عروسیمون مونده بود دیدم قایمکی بر میداره گفته چیه گفت ک با دوستم قرار گذاشتیم بریم باغ عزیزم اجازه بده من همش سر کارم و تفریح ندارم منم چون دل خوشی از تل گرامش و مخفی کاراش نداشتم تا راضیم کنه گفت بیا ببین تل رو هم پاک میکنم دیگ نصب نمیکنم منم ب زور رضایت دادم البته اینم بگم ک یه هفته ای میشد سیم کارتشو عوض کرده بود وسیم کارت قبلیشو پست گوشیش گذاشته بود اقا رفت و بعد چن ساعت اومد جوجه خریده بود ک عزیزم باغ جوجه خوردیم بهم نچسبید تو نبودیی خلاصه این رفت حمام منم کنجکاو رفتم تلشو نصب کردم چون ایشون گفتگو هارو مخفی کرده بود و رمز داشت منم نمیدونشستم فقط میدونستم تلو پاک کنم دوباره نصب کنم اون مخفی ها رو میشه  نصب کردم بعله کلی گفتگو با زنای جور با جور پاهام میخ کوب شد وقتی ناراحت میشم زانو هام میگیره نمیتونم راه برم ب زور خودمو رسوندم ماشینو درو از بیرون قفل کردم تا شوهرم نتونه بیاد بیرون دیدم با یه خانمی کلی س کسی حرفیده و اون خانم بش سیم کارت داده  یا شوهرم بش گفته فرصت میشه س کس کنیم اونم گفته اره و خیلی مزخرفات دیگ ک شوهررم ازش شماره زنای دیگ گرفته و شوهرم به زنه گفته مثلا فلان ساعت ب من اس بده در حالی ک واسه جواب دادن ب اس من وقت نداشت شوهرم ب زنه گفته بود چرا اس دادی زودتر زنم دید شک کرد و اونم گفته وای ببخشید نمیخواستم زنت بفهمه ناراحت شدم شوهرم گفته سیم کارتمو عوض میکنم ک ن کلی التماس کرده ب منم بده  دق میکنما و یا شوهرم با دوس دختر ثابقش حرف زده ک انو میخواسته و پدر شوهرم نگرفتته براش بش گفته بود دوست دارم  و زنه عکساشو فرستاده بود ک عکسای قبلیشم از کامپیوتر شوهرم پیدا کرده بودم و یا به یه زن دیگ ب زور پیشنهاد دوستی داده و ایشون قبول نکرده بودو فشش داده بود اخ کدومو ک خیلی طولانی شد اینم بگم قبل فهمیدن این ماجرا ها من با یه سیم کارت دیگ با شوهرم دوست شده بودم و قرار س کسم گذاشته بودیم خلاصه گوشیو کوبندم تو صورتش گریه میکردم مثل همیشه انکار کرد گفت کار من نیس دروغ گفت بازم شکستم داغون شدم😭😭😭با تغ خود زنی میکردم اولین ماه بود اقدام ب نی نی کرده بودم رفتم تست دادم جواب منفی شد خیالم راحت شد یکم الان شش ماهی از این ماجرا میگذره ک بازم مخفی کاری میکنه بازم شماره های مشکوک بازم عکس دوس دختر ثابقش تو این شش ماه خیلی بحث داشتیم چون یادم نمیره شدم یه عصبی دستام میلرزه دادمیزنم با تمام پرویی بهم میگه تو دیونه ای روانی شدی نمیدونه باهام چیکار کرده دیگ بریدم بازم داره خیانت میکنه مطمعنم چون اون زن ک باهم قرار س کس میذاشتن نزدیک محل کارشه خونش اما اینبار با احتیاط زیاد  من خیلی دوسش دارم خیلی اینم بگم من قبلا با کسی دیگ نامزد بودم ک بهم زدم و شوهرمم پسر عموی بابامه و کاملا در جریان نامزدیم بود و همیشه میگ برام مهم نیس گذشته ات تقصیر خودت نبود که مهم اینه الان مال منی بخدا دیگ نمیدونم چیکار کنم من یبارم خود کشی کردم😭😭😭😭😭الان به نظر شما عاقلانه است من بچه دار شم،؟؟؟؟؟؟؟