2794

خیانت

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 320 بازدید 1 تبادل تجربه

من نزدیک به یک سال که ازدواج کردم. دوره نامزدی که صیغه بودیم همسرم با خانمهای مختلفی ارتباط داشت که فهمیدم. و همزمان به قرص هم اعتیاد داشت. و خیلی دروغ میگفت و همه دروغ هاش رو شد. همسرم قبلا ازدواج کرده بود. و گویا به خاطر خیانت جدا شده. و عکسهای لخت همسر سابقش همچنان تو لبت تاپ و هم تو فلشش بود. و میگفت که نمیدونسته که اون عکسا رو داره. وضع مالی شوهرم خوبه. البته الان به مدت ۶.۷ ماه که من هیچی ندیدم و میگه عوض شده . و خیلی بهم محبت میکنه ولی اتفاقهای گذشته من و ول نمیکنه. و خیلی چیزهای دیگه ای که نمیشه همشو نوشت. من بشدت افسرده شدم. همه چیز جلو چشمام هست بشدت دارم عذاب میکشم چیکار کنم حالم خوب بشه و شکم از بین بره. لطفا راهنمایم کنید

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
روزهای سختی رو گذروندید وبا آگاهی نسبت به گذشته همسرتون ایشون رو انتخاب کردید... وبه نظرم در حال حاظر به انتخاب خودتون اعتماد کنید بهتر است.
به خودتون وهمسرتون فرصت تازه ایی بدهید .به جای فکر کردن به گذشته به زندگی الان تون فکر کنید وبه دنبال راه هایی باشید تا زندگی تون هرروز بهتر شود.فقط منفعل نباشید در زندگی تون اگر ایشون درصدد جبران هستن شما هم در تلاش باشید تا خانه تون رو محل امنی باشد تا همسرتون برای امنیت وعشق به خارج از منزل نرود.
اگر چیزی از همسرتون ندیدید درواقع دلیل منطقی برای شک وجود ندارد پس وقتتون رو تلف نکنید ..ممکنه به خاطر گذشته نتونید تا مدتی اعتماد کامل داشته باشید ولی می تونید سعی خودتون رو بکنید و به افکار منفی تون بال وپر ندهید.
ببینید برای اینکه احساس بهتری داشته باشید چه نیاز ویا چه انتظاری از همسرتون دارید آن را باهاش درمیون بگذارید.
سعی کنید روزهای خوشی رو باهم بسازید تا اتفاقات گذشته به مرور کمرنگ شود.
برای زندگی وآینده تون برنامه ریزی کنید.
افکار ناخوشاینددتون رو روی کاغذ بنویسید ودیگر به سراغش نروید..تخلیه هیجانی بهتون کمک می کند حال بهتری داشته باشید.
کلاس یوگا بروید برای آرامش خیلی خوبه
کتابهای در مورد روابط زناشویی بخونید
کارهای که نیاز به تمرکز دارد رو بیشتر انجام دهید
واین موضوع رو در نظر داشته باشید هر اتفاقی برای هضم شدن وکنار آمدن با آن احتیاج به زمان دارد...ودر عین حال به موارد مثبت خود وزندگی تون فکر کنید
موفق باشید

تجربه شما

login captcha

سلام عزیزم. منم شرایط شما رو دارم. البته بعد عروسی فهمیدم ارتباطاتش و الان هم دوسه ماه چیزی ندیدم و بیشتر ازقبل محبت میکنه. اگه جای شما بودم تو همون دوره صیغه بیخیالش میشدم.ولی حالا که ازواج کردم نمیتونم. منم مث شما خیلی بهش شک دارم و وضعیت افسردگیتونو درک میکنم. بهترین کار اینه که تپکل کنیم به خدا بلکه درست بشن. ولی من بهش گفتم اگه فقط یه بار دیگه چیزی ازش ببینم بیخیالش میشم. منم مث شما نمیدونم هنوزم چیزی هس یا نه ولی فقط امیدم به خداست که نا امیدم نکنه. ان شاءالله که مشکل شماهم حل بشه برا منم دعا کنید

@456

منم بهش اخطار اخر و دادم. فعلا که فقط سر کار و خونه واسه خرید هم باهم میریم. خودش دوست داره بعد کار همش تو خونه باشه رابطمون خیلی خوبه ولی شک ادم و دیوونه میکنه و بدتر از همه که گذشته من و ول نمیکنه ‌همش جلوی چشمم نمیتونم فراموش کنم. 

@sahaaraam

گذشته من و هم ول نمیکنه. دقیقا مث شوهر شما شوهر منم سعی میکنه بیشتر محبت کنه. بعضی وقتا که یاد اون روزا میفتم گریه میکنم و با خودم میگم کاش همون موقع تمومش میکردم. ولی بعدش که محبتاشو میبینم یه دقیقه قبلم یادم میره سعی کن امیدوار باشی. امیدوارم مشکل هر دومون حل بشه. اگه گوش شنوا خواستی برای درد و دل شنونده خوبی هستم. اونایی که همدردن درد هم بهتر میفهمن.