خانم دکتر باید عرض کنم که خانواده همسرم (خواهر شوهرها و جاری ها) در این مورد هیچ گاه با من از مخالفتشان صحبتی نکردند،اما در بین صحبت های همسرم بعد از ازدواج آنها متوجه شدم که آنها مرا مسبب این ازدواج می دانند و از جایی که خواهرم 18 سال بیشتر نداشت و تازه دانشجوی پرستاری شده بود نمی توانست رفتار پخته تری از خود نشان دهد این صحبت ها زده شده بود و فکر می کردند که خواهرم غرور دارد در صورتی که الان متوجه شدن که اینچنین نیست وتوانسته خودش را در دل آنها جا کند اما رفتار آنها با من مثل قبل از ازدواج آنها نشده است .من در این خانواده نقش دختر و خواهر اعضای خانواده را داشتم اما الان به من هم مثل عروس های دیگرشان نگاه می کنند و صمیمیت قبل بین ما از بین رفته به طوری که من هم دیگر اون فرد سابق نمی توانم باشم لطفا مرا راهنمایی کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید