زناشویی-ارتباط با خانواده همسر

با سلام 

10 سال ازدواج کردم.من و همسرم غریبه بودیم.قبل از ازدواج خانواده همسرم چون 2پسر بزرگ در خانه داشتند مخالف ازدواج ما بودند،البته خانواده ما نیز به این ازدواج رضایت کاملی نداشتند ولی خواست من و همسرم باعث این ازدواج شد خدا رو شکر بعد از ازدواج خیلی زود توانستم در دل خانواده همسرم جا باز کنم همین طور همسرم در بین اعضای خانواده من.زندگی خوبی داریم در حال حاضر وحتی 4سال بعد از ازدواج ما خواهرم با برادر شوهرم ازدواج کرد با رضایت کامل دو خانواده اما خواهر شوهرها و جاری هایم از بعد از این ازدواج رفتار شان با من عوض شده و مثل سابق با من صمیمی نیستند حتی نسبت به پیشرفت زندگیم حسادت می کنند و مرا مسبب ازدواج خواهرم با برادر شوهرم می دانند در صورتی که من تنها کسی بودم که مخالف این ازدواج بودم اما سکوت کردم تا خانواده ها خودشان تصمیم بگیرند،البته گفتنی است خواهرم 7سال از من کوچکتر است و طبیعی است که در اوایل نتوانست سریع در بین خانواده همسرم جا باز کند ولی الان بعد از 6 سال اوضاع عوض شده و از او رضایت دارند اما هنوز با من مثل گذشته نیستند حتی من هم دیگر بعد از این قضایا نتوانستم مثل سابق باشم و از این وضع خسته شدم و حتی دوست ندارم آنها را ببینم،چون من واقعا هم دوران نامزدی و هم عقد واقعا مظلوم واقع شدم و دم نزدم اما بعد از آن ازدواج و تغییر رفتارآنها احساس حقارت کردم لطفا مرا راهنمایی کنید چگونه می توانم مانند گذشته با آنها رفتار کنم؟(در ضمن من و همسرم دانشجو بودیم که ازدواج کردیم و الان 3 سال است که هر دو شاغل هستیم البته همسرم قبل از این 3سال به صورت قراردادی کار می کرد و من خانه دار بودم اما اکنون هر دو استخدام دولتی هستیم)