سلام و خسته نباشید
42 سالمه پنج سال پیش از شوهرم جدا شدم دست بزن داشت و سازش نداشتیم یه پسر 22 ساله دانشجو دارم یکسال بعد جدایی از شوهرم با مرد بسیار محترمی آشنا شدم و باهاش ازدواج موقت داشتم ایشون هم مثل من از همسرش جداشده بود من مشکل مالی نداشتم خانواده ام وضع خوبی داشتند به دلیل نیازهای شدید عاطفی و زناشویی بیشتر پیشنهادش رو قبول کردم و پسرم و سایرین از این جریان خبر ندارند چون خانواده ما بد می دونند کلا بخصوص پدر و مادرم؛ در زندگی با همسر فعلی ام از همه جهات راضی هستم؛ متاسفانه یکماهه که اینبار بدبختانه ناخواسته باردار شدم همسرم چون فرزند نداره بشدت می خواد این بچه رو نگه داریم و بزرگ کنیم ولی من نمی دونم چیکار کنم از یکطرف اینکه حرف و حدیث فامیل و... و از طرفی هر چی التماسش کردم بیا بریم بندازیم میگه اصلا و من بچه می خوام و اینکه اگر کاری بکنم ازدواج موقتمون رو هم به فامیلمون و هم به پسرم می گه یکماهه که خواب و خوراک ندارم راهنمایی ام کنین خواهشا
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید