2794

سلام عزیزم ممنون که جواب منو دادید.

یکی یکی جواب میدم.

من ۲۳سالمه.چهار سال نامزدی بعد دو ساله ازدواج کردم.لیسانس هم دارم و بیکارم.شوهرم وقتی اومد خواستگاری دانشجو ترم چهار دانشگاه ازاد بود بدون هیچ پشتوانه ای بعد دو سال تموم شدن درسش یه سال بیکار بود که به کمک بابام رفته سر کار.
نه خوشبختانه فرزند ندارم.
ازدواج اول هر دوتامون.
دعوا اخر سر این که زیاد میری خونه تون(محل کار شوهرم سه ساعت با خونه مون فاصله داره و سه روز سر کار سه روز خونه هست تا می‌رفت سر کار من می‌رفتم خونه بابام از تنهایی می‌ترسم مادرش و خواهر ش هم همسایه ما هستن هر دو وسواسی شدید دارن و زندگی باهاشون غیر ممکن.در ضمن من یک ماه قبل درگیری اخرمون ابله مرغان گرفتم و نذاشت برم خونه گفت می‌ترسم ابله بگیرم)البته این بهانش بوده و شروع کرد به تهمت زدن به من که تو از شوهر خالت خوشت میاد و رفتی خونه تون تا ببینیش و فحش ناموسی به مامانم داد و منم کنترل تلویزیون رو پرت کردم و خورد ب تلویزیون و شکست و به این دلیل منو کتک زد.و کتفم شکست و چندین مورد کبودی در بدنم.که پنج روز بیمارستان بودم و سراغی از من نگرفتن نه خودش نه خانوادش.

+هنوز درخواست جدایی نکردیم.شوهرم شکایت الزام به تمکین کرده و من مهریه گذاشتم اجرا و به خاطر ضرب و شتم ازش شکایت کردم.


من دوستش داشتم خیلی زیاد الان دیگه نمیدونم.ولی طلاق خواسته خودمه.دیگه ارزش نداره این زندگی.

مشکل اصلی ما دمدمی مزاجی شوهرم،راحت دروغ میگه،با این که ادعای مذهبی بودن و هیئتی بودن می‌کنه فیلم پورنو میبینه.دیگه اعتباری پیشم نداشت.این یک سال هم می‌گفت یا انتقالی میگیرم میام پیش مامانم یا استعفا میدم تو رو هم طلاق میدم بری خونه بابات.وسواسی هم هست.همیشه دنبال بهونه که ناراحت باشه.


بله متاسفانه قبل عقد و قبل عروسی حتی تابستون قبلی دعوا کردیم و سه ماه قهر بودم و خانواده ها  جلسه گذاشتن والبته بدجور همو دوست داشتیم و با قول و تعهدهای شوهرم برگشتم پیشش.این دعواهای رسمی بدون درگیری های هر روزه ما.اصلا دوست نداشت با کسی رابطه داشته باشیم و و هر روز ناراحتی هر روز عصبانیت.هر روز دعوا .من دوستش داشتم بیش از نود درصد خودم واسه اشتی پیش قدم می‌شدم.


الان با خانوادم پدرو مادر و دو تا داداش و خواهر کوچیکم.نزدیک سه ماهه خونه بابام هستم.


من قبلا خودم رفتم پیش مشاور گفته باید شوهرت بیاد منم چندین بار ازش خواستم ‌‌ وگفته خودم مشکلات مو حل میکنم و منم بی خیال شدم(جلسه قبلی دادگاه گفته زنم مشکل اعصاب داره و رفته پیش روانپزشک و قرص اعصاب می‌خوره)


با خانوادم زندگی می کنم.

خواست خودم جدا شدن از کسی که به دروغ دست گذاشت رو قران که منو کتک نزده.تو سه ماه اخر چندین بار منو کتک زد که یه بارش حتی تا ۲۴ ساعت نتونستم از جام تکون بخورم.

هزینه هام با پدرم هست.وضع مالی متوسط اما وضع شعور و فرهنگ تا دلتون بخواد زیاد.در خانه ما اگر پولی نیست صفا هست.

از عمو بابام که بزرگ فامیل هست تا کل بزرگتر ها و خانواده ها و دوستام میگن حق تو این زندگی نیست میگن باید جدا شی. میگن اگه تا اخر عمر مجرد بمونی ضرر نمی‌کنی.از بس خانوادم حمایت‌م می‌کنن.خانوادم اصلا راضی به این وصلت نبودن اما الان بدون هیچ سرکوفت ی مثل کوه پشتم هستن.

نه متاسفانه درامد شخصی ندارم.توکل بر خدا ان شاء الله کار گیرم میاد.

شوهرم کارمند هست و امروز رفتیم دادگاه قاضی هم طرفش بوده و گفته نمی‌تونه مهر بده.فوق فوقش ماهی ربع سکه یا نیم سکه.

ان شاالله می‌خوام ارشد بخونم تا کار گیرم بیاد.

بعد از جدایی عزت نفسم حفظ میشه.دیگه ترس از کتک خوردن ندارم.دیگه ترسی ندارم بهم تهمت بزنه.دوستش داشتم و ... اما ۶سال فرصت داشت روز به روز مشکلات ما بیشتر و بیشتر می‌شد.

الان من حتی گوشی ندارم (هیچ چی از خونه شوهرم با خودم نیاوردم)این تبلت خواهر مه که باهاش پیام میدم.همین که خانوادم حالمو خوب میکنن راضیم.اما دیگه با مهر حلال جون ازاد راضی شدم.اما بابام راضی نیست میگه ماشین مو میفروشم وکیل میگیرم بیشتر واسه اثبات بی گناهی من به خاطر تهمتی که زد به خاطر این که کتف منو شکست منو این قد کتک زد که ۵روز بیمارستان بودم.و الان انکار می‌کنه.


به نظرتون اثبات حق مهم تره یا روزهای که من دارم تو دادگاه تباه میکنم؟

پاسخ مشاور

مشاور پیش از ازدواج و زوج درمانی

بدبینی و درگیری فیزیکی دو عامل مهمی هستند که دوامِ رابطه ی زناشویی را به خطر میندازند.....فضای رابطه ی شما شاید به خاطر سن پایین هر دوتون، نبود تجربه ی کافی، ضعف مهارتهای ارتباطی، احساس نااَمنی و فقدان تمایز یافتگی (از خانواده ها) به خشونت کشیده شده.. به نظرم در حال حاضر هر دو در فضای برونی سازی خشم و مقابله به مثل درگیر شده اید. مهریه برای زنان حکم امنیتِ مالی دارد، اینکه بخواهید از این حق استفاده نمایید یا نه به تصمیم خودتان (و ارزیابی واقع بینانه از شرایط تان) بستگی دارد.
آیا بهتر نیست پیش از اقدام به طلاق به یک خانواده درمانگر مراجعه نمایید تا در مورد تصمیم به جدایی (بدون قضاوت و جانبداری) کمک حرفه ای دریافت کنید؟

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

مشاوره برای طلاق توافقی

پاسخ سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،طلاق به عنوان آخرين راه حل اگر واقعاً آخرين راه حل باشه می تونه مفيد باشه. اما در مورد رابطه شما من مطمئن نيستم که زمانش فرار رسيده با...

گرفتن مهریه یا طلاق توافقی!

پاسخ دوست گرامی اطلاعات کاملی از خودتون ارائه ندادید. چند سالتونه؟ چند سال از ازدواج تون میگذره؟ آیا فرزندی دارید؟ میزان تحصیلات تون چقدره؟ آیا شاغل هستید؟ به چه علت اقدام به جدایی کردید؟ آیا این ازدواج ا...

گذراندن جلسات مشاوره برای طلاق توافقی

پاسخ با سلامجلسات مشاوره الزامی هستند

طلاق توافقی

پاسخ سلام مهریه و نفقه گذشته شما قابل مطالبه است ولیکن از آنجا که طرح اینگونه دعاوی ساده نبوده و کیفیت طرح و مرجع آن با توجه به میزان و مراجع رسیدگی متفاوت است ، لذا ارائه پاسخ دقیق تر مستلزم طرح سوالاتی ا...