سلام . من ۶ ماهه ازدواج کردم. ازدواج ما به صورت سنتی بوده. من ۲۴ سالمه و دانشجوی ارشد و همسرم ۲۹ ساله و دانشجوی دکتری.
۱ ماه و نیم بعد از ازدواجم متوجه شدم که همسرم گوشیشو از من قایم میکنه . یه بار در یه فرصت مناسب تونستم به گوشیش دسترسی پیدا کنم. تو ت ل گ ر ام دیدم که همسرم با خانومی چت کرده و بهش گفته خیلی دوستت دارم و عاشقتم و ... . خلاصه ما دعوا کردیم و همسرم به شدت اظهار پشیمونی کرد و گفت که بخاطر کمبود عاطفی بوده و هیچ علاقه ای به اون دختر نداره و اینجوری گفته که اونو به خودش نزدیک کنه بخواد از این طریق خلاء عاطفیش رو پر کنه... این در حالیه که من هم تو اون مدت هیچ توجه و علاقه ای از ایشون ندیده بودم و هر دو سرخورده شده بودیم از این نظر...
حالا ۵ ماه حدودا از اون قضیه میگذره و ما خداروشکر رابطمون با هم عالیه و بسیار عاشقانست و خیلی با هم صحبت میکنیم و از همه نظر به هم نزدیک شدیم و با هم دوست شدیم. اما موضوع اینه که بدبینی و شک من رو آروم نمیذاره. البته به روی همسرم نمیارم اما به شدت آزرده ام و احساس میکنم باز اون قضیه اتفاق می افته و من به شدت اسیب میبینم. همش تصاویر بد و منفی رو تو ذهنم پرورش میدم و همش فکرای منفی میکنم... همش منتظرم انگار باز اتفاق بیافته ... نمیدونم چجوری از این حس خلاص بشم. همسرم بهم قول داده و میگه بمیرمم یر قولم نمیزنم . اما من ... حال روحیم واقعا زیاد خوب نیست... کمکم کنین که بتونم فراموش کنم یا حداقل انقدر به تکرار دوباره ی اون ماجرا فکر نکنم. اعتمادم یه جوری سلب شده...
همش میترسم تو محیط کار یا دانشگاه یا هرجایی رابطه ای بین همسرم و یه خانومی اتفاق بیافته... همش میگم ادمی که یبار تونسته خیانت کنه بازم میکنه ... نمیدونم چجوری از باور های شاید غلط نجات پیدا کنم ...
ممنونم
سلام دوست عزیز
به عنوان یک زن احساس شما رو میفهمم
بنظر میرسه در شروع زندگی مشترک هیچ صمیمیتی بین شما نبوده وبه قول خود ایشون برای پر کردن خلاء عاطفی بوده گرچه شما هم این مدت از نظر عاطفی نیاز به محبت داشتید واین کمبود رو احساس کردید
وقتی دونفر با هم ازدواج میکنند با دو فرهنگ و سبک تربیتی متفاوت زمان میبره تا بتونن به اون احساس صمیمیت برسن که گویا خوشبختانه شما دونفر در حال حاضر به این درجه صمیمیت رسیدید لکن در شروع زندگی این کمبود باعث جذب ایشون به سمت دیگه ای شده . اشاره کردید ازدواج شما سنتی بوده واشنایی قبل از ازدواج نداشتید که باعث شده در شروع زندگی زمان ببره تا به درجه صمیمیت برسید
سعی نکن زود به حالت عادی برگردی به هرحال یک شوک عاطفی برای شما بوده .به خودتون زمان بدید
شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طورخاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنی
از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است. گرچه من این را بیشتر از اینکه خیانت بدانم یک کنجکاوی و به دنبال محبت وجلب وتوجه بودن میدانم
به هرحال به خودتان زمان بدهید واجازه ندهید افکار گذشته به سراغتان بیاید سعی کنید در صمیمی بودن رابطه تان تلاش کنید. همچنین در بهتر بودن رابطه زناشوییتان به بهترین نحو نیازهای هم را براورده کنید
باهم توافق کنید در مورد انتظاراتتون باهم صحبت کنید وخواسته هاتون رو بگید
یادگیری روش های برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر در زندگی مشترک اسان تر از درگیر شدن در بی وفایی است
مهمترین نیازهای عاطفیتون رو مشخص کنید وتوافق کنید تا برای همدیگه براورده کنید
با گذشت زمان و شناخت روحیات همدیگه میتونید زندگی کم تنشی در کنار هم داشته باشید
سلاماز لطف و راهنمایی شما بسیار متشکرم.