سلام خسته نباشید من یک زن ۳۷ساله هستم شوهرم ۳۷ ساله و مشاورهست من دبیر دبیرستانم ما ۱۴ سال هست ازدواج کردیم دوتا پسر۱۰ ساله و ۴ساله داریم همسرم مشاورهست او کلا بازنها راحت گرم میگیره وزود سر شوخی و خنده رو باز میکنه من خیلی اذیت میشم ولی چون میبینم اون هیچ تغییری نمیکنه سعی کردم بیخیالش بشم.سه سال پیش یه شب اتفاقی موبایلش رو نگاه کردم دیدم یه زن مطلقه براش پیامهای درددل فرستاده حدس زدم مراجعش باشه ولی چندروز بعد مجددا پیامهاش رو دیدم که کم کم داشت عاشقانه میشد ولی اول اونها یه کلمه داداش جون استفاده کرده بود مثلا گفته بود داداش جونم عاشقونه دوستت دارم.دوبارهم دیدم شوهرم براش کادو گرفته واول یه کتاب براش نوشته بود تقدیم به بهترینم که فرشته است آسمانی است پاک است زلال است .....شوهرم هرگز در عمرم چنین کلماتی به من نگفته نهایتش میگه مهربان و فداکار.بعد از لو رفتن ماجرا تا مدتی دعواداشتیم و اون همیشه منو متهم میکرد به توهم داشتن میگفت هیچی بین مانیست و فقط یه مراجع هست که دلم براش سوخته...بعدش اون زن خطش رو عوض کرد ومن نمیدونم دیگه رابطشون چه جوریه اگه بپرسم میگه خبر ندارم ولی من فکرمیکنم دروغ میگه چون خییییلی دروغگوهست. این ماجرا گذشت تاپاییز وزمستون گذشته من میدیدم شوهرم اکثر اوقات تو تلگ رام آنلاینه حتی تو محل کارش وشبها تا ساعت دو و سه.من هم چندبار بهش معترض شدم گفت تو شکاکی.و تبلتش رو رمز گذاشت منم مدتی بی اعتنا شدم ولی دوماه پیش یه روز عصر که خواب بود از روی کنجکاوی تبلتش رو برداشتم و تونستم رمزشو بازکنم تو تبلتش پیامهای عاشقانه یه زن شوهردار که مال یه شهر دور بود دیدم(شوهرم یه کانال مشاوره داره و تو تلگ رام مشاوره میده!!!)زنه خیلی قربون صدقه رفته بود و شوهرم بهش گفته بود بخدا دوستت دارم از دوریت هم می میرم .واز زنه خوسته بود براش عکس بفرسته اونم براش چندتا عکس باروسری و یکی بدون روسری فرستاده بود شوهرم هم برای اون زن عکس فرستاده بود.حالم خیلی بد شد وگریه کردم یه لحظه اون بیدارشد ودید تبلتش جابجاشده شروع کرد داد زدن گفت حالا که تو بی اعتماد هستی وکنجکاوی میکنی بریم طلاق بگیریم.من بهش گفتم همه چیزو میدونم و پیامهای زنه رو نشونش دادم شوکه شد یادش رفته بود پیامهارو پاک کنه...و فکر نمیکرد من رمز تبلت رو بفهمم .خلاصه من بهش گفتم طلاق میخوام هیچی هم ازت نمیخوام حتی بچه ها...خسته شدم دیگه خلاصه کلی گریه و بیتابی کردم واقعا حالم بدبود. اونم دید ایندفعه گند زده گریه کرد و قول داد تکرار نکنه گفت بار آخره حتی دست رو قرآن گذاشت...من تا مدت زیادی حالم بد بد بد بود.قرص طپش قلب فقط آرومم میکرد اونم واقعا ترسیده بود میدید که با قرص شبها میخوابم....حالا من فکر میکنم شوهرم کلا یه مرد تنوع طلب و بی قیده و فقط حرفه ایتر شده و پنهان کاریش رو بیشتر کرده مشاوره هم نمیزاره برم میگه تو میخوای آبروی منو ببری همه تو این شهر منو میشناسن... الان من چطوی میتونم دوباره بهش اعتماد کنم؟؟؟چطور غم خیانتهای گذشته اش رو فراموش کنم؟؟؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.
برای رحمی که سرد است ومی خواهیم آن را گرم کنیم ،آیا باید درخورد وخوراک تغییراتی ایجادکنیم یا ازطریق
پاسخ رحم گرم و سرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باسلام وخسته نباشید.سابقه سقط دارم بخاطرپولیپ آندومتررحم.میشه یه رژیم غذایی مقوی بهم پیشنهادکنیدهم ب
پاسخ اسید فولیک مصرف کنید و همسرتان ویتامین E
پاسخ سلام دوست عزیزخوشحالم که سوالتون رو با ما مطرح کردیددر درجه اول به دنبال علت عصبانیتتون باشید ،مثلا ببینید آیا مشغله زیاد باعث میشه شما کنترل رو اعصابتون نداشته باشید سر و صدای زیاد مسبب هست .خستگی یا...
با سلام خسته نباشی خدمت شمادکتر گرامی من در هفته ششم از بارداری هستم ولی اصلا حالت تهوع ندارم این م
پاسخ سلام طبیعی است مشکلی ندارد همه لازم نیست تهوع داشته باشند
ممنون از دکتر صدیق منش بابت پاسخ کامل و دقیق