سلام دوست عزیز
مهمترین موضوعی که مطرح است اینست که نه دیگر با یک کودک بلکه با یک فرد بالغ روبرو هستید. بسیاری از شیوه هایی که در برخورد با کودکان کارآیی قابل ملاحظه ای دارند در صورت تجویز برای برخورد با نوجوان مساله ساز می شود.
یکی از معمولی ترین انواع درگیری هایی که در سنین بلوغ بوجود می آید، مخالفت مکرر با پدر و مادر است. نوجوانان در این سن قدری سرکش می شوند و در هر مورد با والدین خود مخالفت می کنند. البته نمی توان گفت که همه نوجوانان دچار یک چنین مشکلی میشوند، اما در اکثر موارد این اتفاق روی می دهد. دلیل این امر تغییرات روانی و احساسی در وجود نوجوان ذکر شده است.
به هر حال نوجوانان هر کاری که انجام می دهند، تنها یک هدف را دنبال می کنند و آن هم رسیدن به استقلال است. به این منظور آنها سعی می کنند تا آنجایی که میتوانند خودشان را از خانواده دور کنند. به ویژه بچه هایی که بیش از اندازه به خانواده وابسته هستند، تلاش بیشتری در این زمینه از خود نشان می دهند. آنها این امر را به واسطه نظرهایی مخالف با نظر والدین نشان می دهند و آنچنان که قبلاً با پدر و مادر ارتباط برقرار می کردند، با آنها رابطه برقرار نمی کنند.
همچنان که بزرگتر می شوند، تمایل پیدا می کنند تا نسبت به مسائل مختلف دقیق تر و منطقی تر فکر کنند. آنها در ذهن خود ارزش های اخلافی مختلفی را تعریف میکنند، یک نظام ارزشی جداگانه را برای خود در نظر می گیرند، و راهکارهای پدر و مادر که تا چند وقت پیش برای آنها کارگشا بود، مشکل آفرین جلوه می دهد.
وظیفه پدر و مادر این است که ببیند تا چه حد به فرزند خود فضا می بخشد و به او اجازه می دهد که احساس استقلال پیدا کند. والدین در این زمان باید سوالاتی به این شرح را از خود بپرسند: “آیا بیش از اندازه او را کنترل می کنم؟” و یا “آیا به اندازه کافی به حرف های او گوش می دهم؟” و “آیا به او اجازه می دهم تا نظر های مثبت خودش را در کارها اعمال کند؟”
وقتی که والدین ویژگیهای دوره نوجوانی و دوره بلوغ نوجوانان را می شناسند . بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپندارند و این امر موجب بروز عکسالعمل در والدین نمی شود و به تیرگی روابط با نوجوان نخواهد انجامید.
از موثرترین روشهای تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد. شاید گاهی لازم باشد از خطایش چشم پوشی کنیم تا رویش به رویمان باز نشود. البته گاهی تشخیص آن با هوش و ذکاوت خودتان است
در برخورد و رفتار با فرزندان در سن بلوغ باید از نقش دستور دهنده به نقش همراه و همدل تبدیل شوید.
باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه میکندبا تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباطهای کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان مخصوصا در دوران بلوغ سخت به آن نیازمند است.
ارتباط با نوجوان در حال بلوغ اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین مینماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواریهای روانی در او شود
نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.
خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحثها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد.
با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرفهای نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست
با مشاهده ی برخی ضعفها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسهاش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعفهایش قوتش را تجلی بخشیم.
با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان در سن بلوغ باید بدانیم هنوز تمام ویژگی های اخلاقی و رفتاری او کامل نشده است. و خطا و اشتباه در رفتار او بسیار مشاهده می شود . اما با صبر وحوصله می توان کم کم مشکلاتش را مرتفع کرد. پس به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.
باید والدین کم کم یاد بگیرند که نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنند بلکه بایستی او را تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنند.
همانگونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.
یکی دیگر از نمونه های رفتار با فرزندان در سن بلوغ این است که فرزندمان را همانطور که نشان میدهد بپذیریم نه آنطور که در رویا و تخیل خویش تصور میکنیم و بدانیم اگر نوجوان و فرزند در حال بلوغ در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد میگیرد خودش را آنطور که شایسته هست بپذیرد.
از دوران بعد از بلوغ باید والدین مراقب تنهایی های نوجوانانشان باشند. چرا که بسیاری از مسایل و انحرافات ریشه در تنهایی های بی حساب و کتاب فرزندان چه در خانه و چه در خارج از منزل دارد. البته این به معنای فضولی و سرک کشیدن گاه و بیگاه ناراحت کننده نیست.
یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که مانند فرد بالغ با او برخورد کنند اما رفتارش مانند کودکان باشد. از سوی دیگر گاهی والدین به فرزند خود نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند. ولی برخورد خود آنها با او مانند برخورد با کودکان است
سعی کنید هیچ وقت متوسل به زور نشوید چون بازنده خواهید شداگر در مواردی باهم اختلافنظر پیداکردید. به جای وارد آوردن فشار بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان را برطرف سازید.
با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمده ای از گفت و گوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش من آنها خلاصه می شود. از این رو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی تلقی می کند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر دلبستگی های آنها متمرکز کنیم مثل: ورزش، موسیقی، لباس و ... برای برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود وقت آزاد و کافی من این امر اختصاص دهید.
اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگی ها و ناراحتی های خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از بکاربردن زور و فشارخواهیم داشت. مثلاً اگر درخواست ما از او این باشد که در تمیزکردن پنجره ها من ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را من تماشای فیلمی ببریم منتر است هر دو از توسل من زور برای رسیدن من خواسته خویش خودداری کرده و برای رسیدن من هدف معامله کنیم. در مدارا و معامله طرف بازنده و برنده مطرح نیست، بلکه هر دو طرف برنده هستند. نیازهای فرزند خود را بشناسید و سعی کنید درازای هر درخواستی که از او دارید، شما نیز پاسخگوی یکی از نیازهای او باشید. با استفاده از این روش می توانید به فرزندخود بگویید؛ من از نیازهای تو اطلاع دارم و تو نیز از نیازهای من. اگر تو با من همکاری کنی من هم با تو همکاری می کنم، ولی اگر همکاری نکنی نمی توانی از من انتظار همکاری داشته باشی.
امیدوارم با مطالعه مطالب بالا بتونید رفتار مناسبی رو داشته باشید .پیشنهاد میکنم کتاب کلیدهای رفتار با نوجوان (انتشارات صابرین) رو مطالعه بفرمایید
شاد باشید
لینک کتاب
سپاسگزارم از شما سرکارخانم دشتی