با سلام من یه خانوم 33 ساله هستم و همسرم 39 سالشه و یه دختر 3 ساله داریم ..و12 ساله که ازدواج کردیم .همسرم اوایل ازدواج در یه جای دولتی کار میکرد ولی بعد از حدود دوسال به دلایلی از آنجا استعفا داد بعد تا مدتها کار نمیکرد و دنبال کاری در حدکار قبلی بود تا اینکه با پس اندازم ماشینی خریدم تا مدتی با ماشین کار کند تا کار پیدا کند مدتی روی ماشین کار کرد ولی گفت از این کار خسته شدم مدتی مغازه پدرش کار میکرد که من متوجه تغییر رفتارش شدم و با کلی جستجو متوجه شدم که اعتیاد پیدا کرده با کمک خانواده اش و بدون اینکه خانواده خودم متوجه شوند موفق شدیم ترکش بدهیم بعد هم کنار برادرش به کار مشغول شد تا به دنیا امدن دخترمان که من خیلی بهش فشار آوردم که حقوق 700-800 کفاف زندگی سه نفره را نمیدهد و گفت علاقه ای به این کار هم ندارم و به کلاس های فنی رفت تا کار جدید یاد بگیرد یک سال تمام هم خرج زندگی را من و خانواده اش تقبل کردیم ولی الان که کلاسهاش تمام شده هم در خانه مانده و میگه پول کارگاه ندارم در تمام این 12 سال اکثر هزینه های زندگی را من تقبل کردم و همه بهم میگن تو اونو تنبل بارآوردی .. منم بهش یه فرجه دادم که تا اخر امسال اگه تونست خرج زندگی رو دربیاره باهاش میمونم وگرنه جدا میشیم .. ولی احساس میکنم هیچ تغییری درش به وجود نیومده .. با اینکه فوق العاده عاشق هم بودیم ولی دیگه هیچ احساسی بهش ندارم .. هر چی هم همه مسخره میکنن که زندگیتون عوض شده اون مونده خونه بچه داری میکنه ولی تو میری کار میکنی بهش برنمیخوره آیا راهکاری دارین که بتونم تشویقش کنم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید