2794

سوال حقوقی دارم لطف کنید جواب بدین

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 15 بازدید

یکم صحبتام طولانیه که سعی کردم خلاصه اش کنم . مادر من قبل پدرم ازدواج کردن و یه دختر از اون آقا دارن که میشه خواهر ناتنی من و الان ۲۵ سالشه اون آقا ۴ تا فرزند هم به غیر از خواهرم از همسر اولش داشتن قضیه اینه وقتی خواهرم ۱ سالش بوده اون آقا فوت میشه و مادرم قیومش میشه و ارث اون آقارو تقسیم میکنن که پسرش با حیله و نیرنگ بیشتر ارث رو بالا میکشه و یه مقدار ناچیزی به خواهرم و مادرم میده ولی خیلی امضا از مادرم میگیره که این مبالغ رو به خواهرم داده و ... مادرمم میاد پیش خانوادش زندگی میکنه اداره سرپرستی به مادرم میگه باید یه ملک برای دخترت خریداری کنی و داییم طلاهایی که مادرم داشته و ارثی که از شوهرش رسیده رو میگه بیا شریکی خونه بخریم و ماشین پدربزرگمو میفروشه و پول مادرم و خواهرم و میگیره یه خونه میخره که قولنامه اشو به نام خواهرم میزنن که سرپرستی ببینه و مادرم دوباره با طلاهای خودش طبقه بالای خونه رو میسازه وقتی خواهرم ۶ سالش میشه مادرم با اصرار داییم  پدر من ازدواج میکنه. و اون خونه رو میده دست داییم و میگه دخترت رو ما میخوایم بزرگ کنیم و خودم قیومش میشم . خواهرمو اونا بزرگ میکنن (حقوق پدرش هم بهش تعلق میگرفته)و تمام اون سال ها خونه دوطبقه رو اجاره میدن و هیچی حتی یک ریال به مادر من نمیدن خیلی وقت ها هم با مادر من دعوا میکردن و همش منت میذاشتن  خواهرم وقتی ۲۳ سالش بود ازدواج ناموفق داشت در شرف طلاق بود که داییم اینا گفتن ما دیگه راهت نمیدیم حق نداری بیای پیش ما زندگی کنی(مادرم هرچقدر اصرار کرد که بیاد پیش ما قبول نکرد)  و به داییم گفت که طبقه پایین رو اجاره نده میخوام بیام اونجا زندگی کنم داییمم قبول کرد و دوسال اونجا زندگی کرد تا اینکه دوباره با یه وکیل قصد ازدواج داشت و نامزد کردن مادرمم بعد این همه سال با روی خوش به داییم گفت که داداش منم نیاز مالی دارم لطفا خونه رو دیگه اجاره نده که بفروشیمش هرکسی حق خودشو ببره که داییم و دایی کوچیکم مامانمو کتک میزنن و خواهرمم طرف اونارو میگیره مامانمو کتک میزنه از خونه میندازتش بیرون میگه برو هیچ حقی نداری همش مال پدر منه . مادرمم باز چندتا از بزرگای فامیلو فرستاد با خواهرم و داییم حرف بزنن باز اونا قبول نمیکردن و ما فهمیدیم که اون زمان داییم رفته با حرف اون فروشنده خونه رو خام کرده و گفته بیاد سندشو به نام داییم بزنه و توی ثبت اسناد ثبتش میکنه مادرم درآخر مجبور شد شکایت خواهرمو بکنه که اجازه نمیداد خونه رو بفروشن عموهای مامانمم گفتن شکایت کن ما به عنوان شاهد میایم و اون فردی هم که خونه رو ۲۵ سال پیش ازش خریداری کردن هم حاضر بود بیاد شهادت بده که مادرم پول داده و اونم حق داره . و مادرمم یه قولنامه داره که به اسم خودشه ولی فروشنده اسم داییمو نوشته یعنی مامان من این خونه رو از داییم خریده ولی خودش یادش نمیاد میگه نمیدونم چرا این قولنامه به اسم منه . قولنامه خواهرم مال سال ۸۰ هست و مال مادرم مال ۸۲ یعنی مال خواهرم اصلی تره و وقتی مامانم میره اظهارات شکایتو‌ بگه اونی که توی شورای حل اختلاف داره شکایتو مینویسه اشتباه میاد مینویسه که این خانم گفته من تمام این خونه رو برای دخترم خریداری کردم و خودم مبلغ کمی رو توش سرمایه گذاری کردم . و اون رو میفرسته دادگاه مامانم هم وکیل گرفت دیگه خودش دنبال کاراش نرفت و از شانس ما وکیل اهمیت زیادی به پرونده نداده و تلاش نکرده حالا بعد ۴ ماه نتیجه دادگاه اومده که قاضی رای رو به نفع خواهرم داده و گفته که اون مالک اصلی این خونه هست و گفته که فقط تا ۲۰ روز دیگه وقت اعتراض هست وکیل هم گفت اعتراض نوشتیم قاضی اهمیتی نداده حالا مامانم حالش بده خیلی گریه میکنه میگه من زحمت کشیدم انگشتر دستمو هم دراوردم فروختم الان حقمو خوردن و هیچی بهم نرسید . حالا نظر شما چیه آیا امیدی هست که قاضی تجدید نظر کنه؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۸ جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
! سوال در انتظار پاسخ است .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید


نظر شما
login captcha