و من وسیله های مربوط به رشتم زیاده و امروز موقع رفتن عقب پر بود و مجبور شدم جلو بنشیم و راننده هم مرد هستش
من بنظرم خیلی سخته که بخوام کل سال و جلو بنشینم واسه همین به بچه ها گفتم که هر سری جابجابشیم
من بعدش که اومدم خونه پدرم گفت جلو واسه توعه که بشینی بخاطر وسیله و..
و خب من جلو معذبم حس میکنم خیلی سخته که هر روز جلو بشینم
و از اونجایی که میگن خطر تصادف واسه جلویی ها بیشتره الان عذاب وجدان گرفتم گه الان اگه جلو جای من بوده و یکی دیگه بشینه و خدایی نکرده تصادف کنه تقصیر منه
اینجا دیگه وسواس فکری هست در صورت شدت به روانپزشک مراجعه کنید
این نمونه از اضطرابهای شماست.که باید رفع بشود
مثلا فردی فکر میکنه الان سقف میریزه روی سرش و بریزه چی میشه
این
یعنی
شدت
اضطراب...
روان میگه کمکم کن. نوعی هشدار هست
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید