2794

مشکل اعصاب مامانم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 69 بازدید

سلام وقتتون بخیر

مامان من مشکل اعصاب دارن واین قضیه تااونجایی ک از گفته های خودش و احساساتش فهمیدیم به بعد ازدواج با پدرم برمیگرده ازدواج سنتی بوده و ب نوعی بعدازدواج هیچ علاقه ای از سمت مامانم شکل نگرفته که خود این قضیه هم برمیگرده ب علاقه مادرم ب پسرداییش اونم از دورانی خیلی گذشته که حتی طرف مقابل جدی نمیگرفته درحد مامانم -بعداون تابه الان زندگی خانوادگی ما اصلا حضور وآرامش نداره از زمانی ک بدنیااومدم مشکل اعصاب مامانم همرام بود و توی هر بعدسنی فقط با جروبحث والدین و پرخاشگریای مامانم و بی محبتی هاش نسبت بخودم و بقیه بزرگ شدم

الان ۱۸سالمه وهمچنان شرایط همونه مامانم یروز خوبه یروز بد اما همینطور فضای خونه سردو پرسروصدا و آزار دهندس بااینکه تحت درمان یه دکترم هست اما خب بااون قرصا فقط برايه مدت زمان کوتاهی اوکی میشه اونم فقط باعث میشه جروبحثش باما کمتربشه وگرنه ازلحاظ اینکه اون و توحالت یه انسان عادی بیاره هیچ کمکی نمیکنه

سرهمه این مسائل وتکرارشون توی زندگیم خسته شدم همه اینا رو شرایط روحیم تاثیر گذاشته -کل روز توی اتاقم تا کنارشون نباشم -گوشه گیرم بعضا و روابط اجتماعیم خیلی کم شده و حس میکنم ازاین لحاظ قراره لطمه بخورم. افکار منفیم انقد زیاد شده یا حس میکنم قرارنیست زندگی خوب و تجربه کنم یا بعضا میگم شاید یه مشکلی دارم ک نمیتونم ارتباط اجتماعیم و گسترش بدم یا شایدم دوست‌داشتنی نیستم

همه اینا روهم داره فکرای من و شکل میده و بی انگیزه تر و افسرده میکنه -باوجود همه اینا فکر ب آینده واینکه قراره چی بشه ومن خودم زندگیم ب کجا ختم میشه درگیرم کرده -یجورایی ازهمه جامونده و رونده شدم نمیتونم هیچ قدمی وردارم 

شاید شما بتونین راهنماییم کنین  

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۸ جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

وقت بخیر دوست عزیز
متوجه هستم که از چه شرایطی صحبت می کنید و درک میکنم که چه احساساتی را تجربه میکنید
اما توجه داشته باشید که این زندگیه شماست که شما هم میسازید و هم مسئولش هستید و قرار نیست تکراری از زندگی والدین باشیم آینده متعلق به شماست و مطمئن باشید که حتما موقعیت های دیگری هم هست که شما در آن حس خوبی داشته باشید سعی کنید به کارهای مورد علاقه تان بپردازید -مشغول به کار و فعالیتی شوید ورزش کنید و یک کار هنری را یاد بگیرید 
برای شما هر روز یک شروع تازه است. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

فهمیدم داداشم لغزش کرده به مامانم بگم؟

پاسخ خواهر مهربان،کاملا تمام احساسات شمارو با تمام وجودم درک میکنم،شما هر آنچه که لازم بوده انجام دادید،باکمک پدرتان از یک روانپزشک و پزشک متخصص در این حیطه کمک بگیرید،اما این را بدان شما مسئول نیستید و زن...

سلام خانوم دکتر .سوال کرده بودم که مامانم 52 سالشه و کیست تخمدان داره ولی اشتباه توضیح داده بودم.ال

پاسخ سلام نوع کیست اهمیت دارد تومور مارکرها درخواست شود ایشان در شرف یائسگی هستن