ادامه مشکلم و سوال خانم مجرب

سلام خانم مجرب گفته بودین که سوالاتتون رو در رابطه با این پیام پاسخ بدم

ممنون از خانم مجرب که هربار به سوالات من با حوصله پاسخ دادن. 

من به تازگی متوجه شدم که از لحاظ روحی و خانوادگی و در ارتباطاتم با آدم ها مشکل دارم. از طرفی بیشتر اوقات تنها هستم و از تنهایی میترسم(چه ترس از تنهایی چه تنها شدن از لحاظ ارتباطی) 

وضعیت مالی خوبی ندارم اما میدونم اگه با یک مشاور و روانشناس صحبت کنم قطعا مشکلم حل میشه. کسی نیست و نبوده که در مورد احساساتم صحبت کنم و تموم این ها توی دلم مونده. 

چیکار کنم بهتره؟

من فرزند اول هستم از دو فرزند. از اصفهان. 

رابطه پدر و مادرم خوب نیس. همیشه مشکلات مالی داشتیم و پدرم مریض هستن و از کار افتاده. قبلا شرایط خیلی سخت تر از الان داشتیم و شرایط جدایی نبوده ولی احتمال داره که پدر و مادرم به زودی جدا بشن. 

در مورد بیماری روانی نه ولی توی خانواده من پدرم خیلی مشکل دارن.

نه به تازگی حادثه ای رخ نداده ولی من مشکلاتی قبلا در دوره نوجوانی داشتم. افسردگی شدید داشتم و دوبار به صورت جدی قصد خودکشی داشتم و متشکرم از کسی که منو نجات داد و حداقل کسی بود که شنونده حرف هام باشه. به صورت جدی حدود ۱۴ سالگی قصد خودکشی داشتم و اصلا دوست نداشتم و رابطه ام با خانواده اصلا خوب نبود و همون سالها ما از لحاظ مالی در وضعیت خوبی نبودیم و پدرم سکته کردن. میتونم به جرات بگم دیگه در مورد خودکشی فکرهم نکردم و الان عمیقا از دردن حس خوشبختی رو دارم. اما به شدت احساس تنهایی میکنم. کسی نیست که باهاش راحت باشم و گریه کنم از ته دل بخندم یا احساساتم رو بخوام بیرون بریزم. حتی توی بچگی همسن نداشتم و تنها بودم. درونگرا هستم و دوست های کمی دارم و ارتباطم باهاشون خیلی کمه. تنهایی بیرون میرم و با خودم وقت میگذرونم و واقعا دوست دارم کسی بود که فقط در مورد حتی کوچک ترین اتفاقات روزمره باهاش حرف میزدم انگار تموم احساسات و اتفاقاتی که تجربه میکنم سرکوب شدن و بغض گلوم رو گرفته. خودم همیشه جزو کسایی بودم که خودمو توی مشکل غرق نکردم و دوست دارم خودم رو نجات بدم حتی اگه شده فقط حرف زدن در موردشون.