2794

مشکلات با شوهرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 197 بازدید

سلام از خانم مجرب میخوام به من لطف کنند پاسخ بدن من همیشه از خوندن پیام هاشون به سوال ها لذت میبرم 

من با شوهرم مشکلات بسیاری دارم در ۱۵ سالگی ازدواج کردیم از ابتدا شکاک بود کتک میزد و اذیت کلامی می‌کرد 

بی دلیل یهو روانی میشه و جنون میگیره و اگه تو ماشین باشیم یا خونه میگه برو بیرون یا کتک میزنه حتی چندین بار شده من رو پیاده کرده و با سنگ بهم زده

دو تا پسر دارم که خیلی وابسته هستم نمیتونم زندگیمو خراب کنم ماشین و خونه داریم از بیرون همه چی عالیه اما آرامش نداریم 

مسافرت هر بار رفتیم دعوا شده به خانوادم زنگ زده و کارش اینه موقع دعوا کلا به پدرم ناسزا میگه و میخواد زنگ بزنه به اون ها و همش میگه برو خونه بابات 

چندین بار خیانت کرده که مجبور شدم ببخشم اما فراموش نکردم 

هیچ خرجی دوست نداره برا خودم بکنم مثلا رفتم لیزر خیلی خیلی دعوا راه انداخت و گفت نباید میرفتی و ...ولی هرچی برا خونه بخرم مشکلی نیست اما یه مانتو هم راضی نیست من بگیرم یا ماشین رو اگه من یا پسرم ببریم انگار میخوان جونشو بگیرن

و به هیچ عنوان نمیشه باهاش حرف زد منطقی نیست 

حالا همه ی این ها به کنار خیلی با پسر بزرگم[۱۸ ساله که تو سن بدی هست] بی محبت هست و خیلی تحقیرش میکنه اما با پسر کوچیکم عالی رفتار میکنه یعنی هروقت پسرم خونه باشه یه دعوا باهاش راه میندازه و کلی ناسزا میگه پسرم هم با بغض میره بیرون من هم جرات ندارم دخالت کنم چون خیلی حسادت پسرم میکنه اصلا نمیخواد محبتی به پسرم داشته باشم 

حالا در شرایطی که نمیشه جدا شد و این مرد اصلا حرف نمیفهمه و مشاوره قبول نداره چه باید کرد 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۴ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

سلام دوست عزیز. بسیار متاسفم برای این زندگی اجباری از طرف خودتان. 
و سپاسگزارم از احساس لذتی که از نحوه پاسخ و درمان بنده دارید. می‌دانید چرا احساس لذت می‌برید؟ چون واقعیت را بیان میکنم و حق انتخاب را به خودتان واگذار میکنم.واما مشکل شما.. 
شما خیلی زود ازدواج کردید و خیلی سریع مادر شدید و وارد زندگی شدید که همیشه نقش رعیت را داشتید و همسرتان ارباب بیمار بوده. ایشان را به مشاوره هم ببرید تغییر نخواهد کرد که این هم جای بسیاری تامل دارد که در  کودکی بر همسرتان چه گذشته؟ آیا مادری سخت گیر و پدری خودخواه و دست بزن داشته.. آنچه که می‌بینید شخصیت تحقیر شده هست که با شما تخلیه و رها می‌شود.. شاید دارو کمی فقط کمی ایشان را بهتر کند. سوال من اینست که این عتیقه را می‌خواهید چه کار؟ خیانت. کتک.. شکاک. بد دهن. سنگم که پرتاب میکنه. آنوقت در این زندگی به خاطر بچه ها ماندید؟؟؟؟ نمی‌پذیرم. چون شما با ماندنتان هر روز به روح و روان بچه هایتان شلاق زدید.
​​​​​​((( حالا در شرایطی که نمیشه جدا شد و این مرد اصلا حرف نمیفهمه و مشاوره قبول نداره چه باید کرد ))
شما به سوال خودتان جواب بدید 
با این بیمار چه باید کرد؟ 
روزی میرسه که شما توان الان رو ندارید و یک بیمار روانی میشوید. درست تصمیم بگیرید اول از مشاور حضوری کمک بگیرید تا کمی قدرت و اعتماد به نفس پیدا کنید دست پسرتان را بگیرید و از این زندگی نکبت بار بیرون بیایید... سخت هست اما آینده خوبی برای خودتان می‌خرید هرچند این بیمار شمارا رها نخواهد کرد.. چه کسی را پیدا کند که تحقیرش کند و کتکش بزند؟ 
یکبار بدنیا آمده ای. یکبار. مرا از حال خودتان بی‌خبر نزارید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha