کارهایی که خواهرم کرده باعث شده ازش متنفر بشم

سلام خواهر من حدود 40 سن داره و وقتی من 19 ساله بودم متوجه شدم با مرد متاهل که بچه کوچک داره در ارتباطه و من دچار حملات پنیک بدبینی و عصبی و پرخاشگر شده بودم و تو خونه موهام میکنم به خودش گفتم گفت قول میده دیگه باهاش حرف نزنه اما رفتارهاش اینو ثابت نمی‌کرد که قطع رابطه کرده منم فقط حرص میخوردم و از خواهرم متنفر شده بودم تا اینکه گذشت یه سال یا دوسال که گفتم به خودم برات مهم نباشه هر کاری کرد ولشکن اما تا این بفهمم پوستم کنده شد خواهرم جای مادرم بود درد و دل کردن خانواده نظر اون براشون مهم بود و عقل کل خانواده بود یهو دیدم هنچین کار کرده و من اون مرد متاهل می‌شناختم تو شوک رفتم و به خانواده هم نمیتونستم بگم گذشت من دیگه برام مهم نبود اما زمزمه اسم مرد های مختلف دیگه تو زندگی خواهرم بود که همشون متاهل بودند و 4 5 موردش رو فهمیدم و مورد آخر بعد پشش هفت سال بعد اون اولین دفعه که باخبر شدم گویا با آقای متاهلی بوده و مادر اون مرد اومد دم خونمون گفت پاتو از تو کفش زندگی پسرم  بکش بیرون و الان خواهرم دیگه ازدواج کرده ولی پشیمونی در او نمیبینم بگید چکار کنم آخر هفته میاد خونمون و جدای این کارها حرف های بدی هم به من زده و ناراحتم کرده و این چیزها ازش میدونم این اختلالات پنیک و مریضی ام مقصر اون میدونم و ازش متنفرم