با این رابطه چیکار کنم از پریشونی دارم دیوونه میشم

سلام دخترم 19سالمه فرزند اولم پدرم از بچگی همیشه کتکم میزد فحش و اینا... درعین حال دلنازک هستم.همیشه شاهد کتک کاریهاش بودم چه مادرم چه بقیه اعضای خانواده روحیم کلا نابود بودو هست دبیرستان و خیلی خراب کردم کنکور که دادم رتبه م بد شد و تصمیم گرفتم دوباره بخونم وسط دوتا کنکورم ازدواج کردم در حقیقت عقد اینجا اینطوریه که عقد رسمی میکنیم ولی نامزدیمو تا عروسی بگیریم خونه زندگی درست بشه . الان من از ازدواجم خیلی پشیمونم نامزدم دو سه بار منو زده یکبار بدجور زد که به خانوادم گفتم و اون ناراحت شد که تو چرا گفتی بهشون‌اصلا هم پشیمون نبود و درجمع گفت دوباره اگر شرایطش پیش بیاد بازم میزنم قول نمیدم تکرار نشه خسیس هم هست چندین بار شده دیدم توی حسابش پوله یا پیام بانکو پاک کرده ولی به من پول نداد کاملاا احساس میکنم دوستم نداره و خیلی اذیتم میکنه رابطه داریم. جدیدا احساس میکنم رابطمون بهتر شده ولی مثل همیشه به دیدارم نمیاد یعنی نصف کرده و واضح گفت منم دلیلشو پرسیدم و پیگیرش شدم ولی دیدم داره حالمو بهم میزنه گفتم باشه مادرش خیلی حرفای بدی میزنه و کاملا مشخصه از روی بدجنسی ولی طرف مادرشو میگیره و میگه محبت مادرانه شه به من بددهن هم هست و وقتی هم میاد همش سرش توی گوشیشه اوایل حتی رمز عوض میکردو میگف گوشی و ورندار ولی تمام این رفتارارو تو اجتماع نداره یک ادم سربه زیر و باوقاری میشه که هیچکس باورش نمیشه هروقتم حرف از جدایی زدم میگه خفه شو دهنتو ببند من دوست دارم  اخه این چه دوست داشتنیه اگر طلاق بگیرم خیلی اسیب میبینم هم این که خیلی دوسش دارم کلی مطلب و اینا میخونم که با این ادم چطوری رفتار کنم اما همش ناامید و متعجم میکنه خیلی بی محبته منم خیلی زود ناامید میشم دلنازکم زودرنجم و از فحش و بدحرف زدن بدم میاد و زودقهر میکنم و بهم برمیخوره اخه وقتی بهشون احترام میزارم چه دلیلی داره بی احترامی کنن با وقاحت ؟ توقع دارم خب تا حالا نشده با عشق و علاقه باهاش بخوابم همیشه ی خدا اون روز دل منو شکسته و ناراحتم کرده درموندم چیکار کنم ؟