سلام وقت بخیر..من یک دوستی دارم که ۶ماه از بنده بزرگتر هستش و البته از دوستان فامیلی هم محسوب میشه و خانواده هامون شناخت کامل نسبت به هم.دارن و خیلی صمیمی هستیم،خانواده اونا یک پسر دارند و حالا خانواده بنده هم یک دختر که بنده باشم..
خانواده هامون اوایل رفت و امد زیادی داشتن و خب زیاد ایشون رو می دیدم اثایل که بچه بودیم فقط بازی میکردیم و هیچ😅ولی از یک زمانی به بعد که بزرگ تر شدیم و دوباره بعد مدتی همو دیدیم حضوری ایشون خیلی مراقب بنده هستش خیلی باهام رفتار خوبی دارند ..تمام سعیشونو میکنن باهام خوب باشند منو بخندونن و حتی اگر در طی زمانی همو نبینیم تمام کارایی که در اون زمان انجام دادن بدون اینکه بنده بپرسم مثل گزارش کار برام توضیح میدن😅که چیکار کردن با چه شخصی صحبت میکنن یا با چه کسی دوست هستند و…حتی اگر شخصی به من حرفی بزنه و منو ناراحت کنه باهاش برخورد میکنه و خلاصه اینکه خیلی با من خوب هستش و تمام سعیشو میکنه فقط به من نشون بده که بزرگ شده و تغییر کرده و این رفتارش هم فقط با بندس مثلا با فرد دیگه ای در مورد چیزایی که با من صحبت میکنه نمیکنه با بقیه جدی تر هستش…ولی این رفتارا تا زمانی هستش که حضوری همدیگرو میبینم وقتی همدیگرو نمیبینیم ایشون با اینکه شماره بنده رو دارن تمام پست هامو دنبال میکنن هیچ پیامی یا زنگی نمیزنن حتی یک حالی هم نمیپرسن ولی بنده اگر پیام بدم به ثانیه نکشیده جواب میدن و مشخصه میخوان صحبت کنن ولی حرفی ندارن یا نمیدونن چی بگن و بنده چون همش پیام میدم منم هی حس میکنم شاید مزاحمم یا وقت ندارن وقتشونو نگیرم چون اگر وقت داشتن یا مهم بود یکبار که بنده پرسیدم فرداش مثلا ایشون حال بنده رو میپرسیدن🫠ولی با اینکه ایشون پیام نمیدن مادرشون بهم میگه همیشه میگه تو چیکار میکنی ،یا پیام نمیدی میگه چقدر بی وفاس پیام نمیده …(من حسی بهشون ندارم ولی این رفتاراشون باعث ایجاد سوءتفاهم در من شده و انگار باعث شده که بنده بهشون اهمیت بدم 😔)میخوام قبل اینکه حسی ایجاد بشه به طور غلط این سوءتفاهم رو برطرف کنم بار ها خواستم به طور مستقیم از خودشون بپرسم که ایا به بنده حسی دارن که این سوءتفاهم تموم بشه ولی غرورم اجازه نداده
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید