سلام
ببخشید من یه مشکلی دارم درباره خانوادم ممنون میشم به من راهکار بدید
پدرم افکار پارانوئیدی داره و همیشه فکرهای بدی میکنه درباره ما و فکر میکنم که از اجتماع هم گریز داره و هیچوقت دوست نداره که ما آدم ببینیم حالا توی هرجایی ، مثلا به مامانم میگه که نرو بیرون نون نخر تو نباید بدون من بری بیرون(نونوایی سر کوچه هست) و پرده هارو نکشید کسی نباید بفهمه شما توی این خونه این و از این حرف ها ،و اگه به حرفش گوش ندیم تا سر حد مرگ کتک میخوریم .
لطفاً کمک کنید بگین من چه کار کنم😭از بچگی تا الان که 15 سالمه هرروز فحش و تحقیر و کتک از جانبش دیدم و هیچوقت مهر پدری ازش ندیدم .
دختر هستم و بچه دوم خانواده ، متاسفانه اینا برای برادرم هم صدق میکنه اما با اون زیاد کاری نداره
هروقت بحثمون بشه شاید تضاهر کنم واسم مهم نیست و برم اتاق درو ببندم اما در واقع همش تو ذهنمه اون حرفاش که از بچگی بهم میگفت آخرش نظافتچی ساختمون میشی ، بعضی شبا فقط گریه میکنم که خوابم ببره و حرفاش بیشتر تو ذهنم پلی نشه ، یه روز که وقتی ازش بخاطر خنده ی بلند کتک خوردم (8 سالم بود) یادم نمیره که کبود شدم ولی دلم نمیومد عروسکم رو بگیرم جلوی پاهام که کبود نشه ، چون فکر میکردم عروسکم دردش میاد:)))
هروقت بقیه از پدراشون حرف میزنن من با یه لبخند تلخ نگاهشون میکنم چون هیچوقت تجربه نکردم ببینم یه پدر خوب چجوریه.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید