2794

من ده سال پیش ی خواستگاری داشتم و خوب چندباری اومد و رفت پسره از لحاظ شغلی و محل زندگی از من پایین تر بود اما چون هی ب بابام زنگ میزد و اصرار می‌کرد خوب بهش فکر میکردم اونم چون من اصلا محبتی از پدرم ندیده بودم و همش تحقیرم می‌کرد خلاصه بعد از ی سال من ب اون پسر پیام دادم چون شمارشو از گوشی بابام حفظ کرده بودم اونم تازه اتفاقی این طور شد و اصلا سر گوشی بابام نرفتم بلکه خودبابام گوشیشو بهم داد ک واتسابشودرست کنم و موقع پیام اومدن از طرف واتساب تو قسمت پیامکا اتفاقی پیام اونو دیدم ب همراه شمارش خلاصه من با پسره آشنا شدم و حدود ۸سال طول کشید تا بابام راضی شد و ما باهم الان عقدیم اما ی چند وقت بعد از عقد من خیلی پشیمون شدم همش ب طلاق فک میکنم البته این ک علاقه ای بهش ندارم هم بی تاثیر نیست اما خوب میگفتم مهم نیست مهم اینه ک اون دوستم داره اما الان ک میبینم برای سرزندگیمون رفتن تلاشی نمیکنه و همش ب فکر کارشه بیشتر مصمم شدم ب جدایی اما خوب میدونم بعد از طلاق هم وضعیت خوبی ندارم واقعا نمیدونم چیکار کنم من اون موقع ک عقد نبودم خواستگارای خوبی نداشتم چ برسه ب بعد از این ک طلاق بگیرم و انتظار خواستگار مناسب داشته باشم البته خدا شاهده برامم اصلا مهم نیست ک ازدواج کنم دیگه یا نه چون من تنهاییمو ترجیح میدم ب این زندکی بی عشق و علاقه همیشه ب خودم میگم شاید اگه بابام برای من ارزش و قربی قائل بود من الان خوشبخت بودم اینایی ک بهتون گفتم من اصلا در ظاهرم معلوم نیست وهمه فکر میکنن زندگی بی مشکلی دارم اما خوب چون فقط سرزنشم میکنن ب کسی چیزی نگفتم اما از شدت غم از داخل هزارتکه شدم و هزار تکه ای ک هر تکه اش ی گوشه اس و دیگه نمیشه جمعش کرد و باز کنار هم چید 

اطلاعات تکمیلی

سن 33 جنسیت زن شغل دانشجوی دندانپزشکی
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

شما فرد تحصیل کرده‌ای هستید و باید به حالات بی ثبات خودتان توجه کنید.این مدت زمانی که میفرمایید کم نیست هرکسی بود درمانده و خسته میشد‌‌‌.این زمان یک دوره زندگی زناشویی هست.شما باید از جهت افسردگی بررسی بشوید.حالتون که بهترشد می‌توانید تصمیم بگیرید.در کنارش یک مشاور را انتخاب کنید.مشاور به شما کمک خواهد کرد تا احساسات خود را بشناسید و از بلاتکلیفی بیرون بیایید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha