با سلام و عرض ادب
یکی از دشوارترین مسائلی که در برخی مبتلایان به اختلالات روانی وجود دارد این است که نسبت به بیماریشان بینش ندارند.
یعنی نمی خواهند بپذیرند رفتارهایی که دارند موجب آزار خودشان و اطرافیانشان می شود، آن را عادی می دانند و حتی در بسیاری مواقع که اطرافیان از دست آنان به ستوه می آیند و از آن ها می خواهند گامی جهت حل موضوع خود بردارند، فرافکنی می کنند و می گویند که ((شما خودتان مشکل دارید، من سالم هستم)).
اینکه چگونه می شود شخصی که فاقد بینش به بیماری اش است یا اصولا به رفتن نزد روان پزشک، روان شناس و مشاور اعتقاد ندارد را تشویق به شروع درمان کرد، جواب یکسان و مشخصی ندارد. علت آن پیچیدگی علم روان شناسی و افراد است، به این معنا که نمی توان به طور قطع گفت فلان روش برای همه افراد جواب می دهد.با این وجود چند توصیه که ممکن است مفید باشد را توضیح می دهم:
۱- با مثال برای مراجع توضیح داده شود که عوارض بیماری اش چه تأثیرات منفی ای بر کیفیت زندگی اش می گذارد و تغییر دادن آن، هر چند دشوار، باعث می شود بتواند زندگی رضایت بخش تری داشته باشد. می توانید برای امید دادن به ایشان کلیپ ها یا فیلم هایی از افرادی که مبتلا به این اختلال بوده اند و درمان شده اند و شرح بیماری خود و سپس بهبودشان را توضیح داده اند، پیدا کنید و به ایشان نشان دهید.
۲- روان پزشک ها و مشاورهایی هستند که خدمات تلفنی و آنلاین ارائه می کنند. هر چند مراجعه حضوری به دلایلی بهتر جواب می دهد ولی داشتن جلسات آنلاین هم مفید است.
۳- چنانچه شخص به حدی مقاومت شدید دارد که هیچ یک از موضوعات اشاره شده را نمی پذیرد و شدت بیماری او به حدی زیاد است که در زندگی روزمره اطرافیانشان اختلال ایجاد می کند، یکی از بستگان به روان پزشک مراجعه داشته باشند و با توضیح دقیق حالات ایشان و پاسخ به پرسش های پزشک، توصیه های پزشکی و دارویی لازم را دریافت کنند
۴- زندگی کردن با افرادی که از اختلالات جدی روانی رنج می برند، اغلب برای نزدیکان و اعضای خانواده نیز بسیار دشوار است. اگر آن ها ملاحظات لازم را ندانند و متوجه تأثیر بیماری بر شخص مبتلا و علل رفتارهای او نباشند، ممکن است درگیر نوعی چرخه لج و لجبازی شوند چرا که تصور می کنند بیمار از عمد و به قصد رنجاندن و آزار آن ها این رفتارها را دارد. برای این افراد توصیه می شود که جدا از پیگیری روند درمان بیمار، به منظور حفظ سلامت روان خودشان با یک مشاور/ روان شناس صحبت کنند.
در خصوص حل موضوع نگفتن حقیقت از سوی ایشان هم توصیه می کنم اعضای خانواده در جلسه اول جداگانه با مشاور صحبت کنند و مشاهدات خود را توضیح دهند و در طی روند درمان نیز با مشاور در تماس باشند تا اگر بیمار گزارشی غیرواقعی از پیشرفت درمان و روند زندگی خود می دهد، با گزارش تکمیلی خانواده واقعیت مشخص شود.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید