2794

استرس و اضطراب

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 78 بازدید

سلام وقت بخیر 

من یه مدت طولانی هست ک خیلی بیخود حتی بدون دلیل هم استرس دارم یه حالت دلشوره دارم همش خوابم بهم ریخته صبح‌ک بلند میشم هم استرس دارم حس میکنم یکاری رو انجام ندادم 

انگیزه ام واسه کار کردن از دست دادم 

شاغل هم هستم وقتی میرم سرکار باز اضطرابع رو دارم و فکرم همش درگیره 

چیکار کنم با این حالم 

اطلاعات تکمیلی

سن 22 جنسیت زن شغل معلم وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاوره خانواده

سلام و عرض ادب

توضیحات شما به خوبی کلیتی از شرایطی که با آن مواجه هستید را برای من به تصویر کشید، اما به حدی دقیق نبود که من بتوانم بر اساس آن تشخیصی بدهم یا توصیه درمانی مشخصی ارائه کنم. مهم ترین توصیه من به شما این است که حتما به صورت حضوری و در صورت عدم‌امکان به صورت آنلاین از خدمات مشاوره و روان شناسی استفاده نمایید.

اولین نکته ای که در توضیحات شما نظرم را جلب کرد واژه طولانی مدت است. یعنی مدت زیادی است که شما مدام‌نگران هستید، منشأ آن را نمی دانید، در کار انگیزه خودتان را از دست داده اید و خوابتان هم آشفته است. تحمل هر یک از این عوارض به تنهایی هم سنگین و طاقت فرسا است، چه برسد به اینکه شما می فرمایید مدت زمان زیادی است که آن ها را تجربه می کنید. همین که با این شرایط توانسته اید رفتن به سر کارتان و کارکردهای زندگی روزمره تان را حفظ کنید نشان می دهد تاب آوری خوبی دارید. 

به نظر من می رسد که این استرس و این مجموعه عوارضی که من آن ها را با عنوان ((حال بد)) توصیف می کنم یک نقطه شروع داشته اند. شاید شما به دلیل مشغله های زندگی روزمره، درگیری فکری، نداشتن زمان و ... متوجه شروع آن نشده باشید و این عوارض به مرور بیشتر و بیشتر شده تا شما به چنین نقطه ای برسید که شرایط دشوار روحی خود را که در آن قرار گرفته اید، بپذیرید.

زندگی برای تمامی افراد سرشار از چالش است، از موضوعات کوچک و به ظاهر کم اهمیت گرفته تا مسائل جدی و پررنگ زندگی. ما اغلب بدون اینکه متوجه باشیم می جنگیم، تلاش می کنیم، راهکار پیدا می کنیم و خلاصه به شکلی خودمان را با چالش های سخت زندگی تطبیق می دهیم. اما در لحظاتی مانند تجربه کنونی شما به علت سنگینی فشارها، طولانی مدت بودن آن ها و سایر عوامل تأثیرگذار نمی توانیم مثل همیشه آن را حل و فصل کنیم و نیاز به کمک داریم.

ما مشابه این موضوع را در علم پزشکی و فیزیولوژی بدنمان هم داریم. اینکه تا جایی بدن ما خودش با تهاجم های بیرونی و‌درونی مبارزه می کند و سیستم‌ ایمنی بدن جلوی شکل گیری بیماری را می گیرد. اما برای این موضوع هم محدودیت هایی است و در نقطه ای به هر دلیل مقاومت بدن ما در هم می شکند و درگیر بیماری می شویم. در چنین شرایطی ما یاد گرفته ایم درصدد کمک گرفتن بربیاییم و با مراجعه به پزشک و دریافت درمان مناسب به بهبودی حال خود کمک کنیم. 
اما در روان شناسی هنوز این فرهنگ کمک گرفتن به خوبی شکل نگرفته و ما انتظار داریم حالمان خود به خود خوب شود. خیلی از اوقات هم این اتفاق می افتد اما در شرایطی مانند شرایط کنونی شما نیاز هست برای بهبود حال خود کمک تخصی دریافت کنید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha