2794

این اضطراب داره منو می‌کُشه!

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 132 بازدید

وقتی بقیه می‌خوابن و من تنهایی بیدار میمونم دچار یه جور اضطراب و ناراحتی میشم که حتی باعث میشه بدتر خوابم نبره!

نمیدونم ربطی داره یا نه ولی از بچگی تا حالا توی خونه تنها نبودم، یعنی فقط زمان‌هایی رو تنها می‌گذروندم که توی جمع‌ها پذیرفته نشدم!

و خب علاوه بر این‌ها یه کنترل پذیری کاذبی هم دارم که احساس میکنم برای هر تصمیمم نیاز به تاییدِ نهایی بقیه "مخصوصا خواهر بزرگم" دارم!


اطلاعات تکمیلی

سن ۱۹ جنسیت زن شغل بیکار وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاوره خانواده

سلام و عرض ادب

بله، همان طور که به درستی تشخیص داده اید مرتبط است. ذهن ما برای کمک به حفظ آرامش و‌ احساس امنیت مان محرک های محیطی را بررسی می کند.‌ این بررسی به وسیله تجربیات قبلی و معنایی که آن تجربه ها برای ما داشته اند، انجام می شود. برای مثال اگر شما میوه ای را مصرف کنید که بدنتان به آن حساسیت یا واکنش منفی نشان دهد، ذهن شما این تجربه را به یاد می سپارد. دفعه بعدی که این‌ میوه در دسترس شما قرار بگیرد، ذهن شما خاطرات قبلی را مرور می کند و اگر تجربه خوبی نداشته بلشید، شما را به اجتناب از خوردن آن میوه ترغیب می کند.

این مسئله در خصوص روابط انسانی و احساسات همراه آن نیز صدق می کند. ذهن شما بر اساس تجربیات منفی قبلی ( ممکن است تجربیات ذهنی مثبت زیادی هم داشته باشید، ولی ذهن معمولا خاطرات منفی را قوی تر پردازش و ذخیره می کند) تنها ماندن را با احساسات منفی گذشته شما تداعی می کند. یعنی تنها ماندن در ذهن شما مترادف با حس طرد شدن است. 

برای تغییر این الگو شما باید تلاش کنید با تنهایی خود ارتباط برقرار کنید و ذهنیت های قبلی شکل گرفته را با ایجاد تجربه های مثبت و لذت بخش از بین ببرید. مثلا برای زمان های قبل از خوابتان برنامه ریزی کنید، به این معنا که یک یا دو‌ گزینه را برای این مواقع که خوابتان نمی برد در نظر بگیرید و در صورت لزوم انجام دهید. این گزینه ها باید برای شما جذاب و سرگرم‌کننده باشند. مثل مطالعه کتاب مورد علاقه تان، برخاستن از تخت خواب و تماشای یک فیلم مورد علاقه ( ترجیحا محتوای ترسناک یا دارای بار هیجانی شدید نباشد چون بیشتر بر خوابیدن شما اثر منفی می گذارد). مطالعه اصول بهداشت خواب را نیز به شما توصیه می کنم.

اینکه به تأیید شدن توسط دیگران احساس نیاز می کنید، ممکن است به دو علت باشد. اولی این است که با توجه به محدودیت اطلاعات، شما برای اطمینان از انتخاب گزینه احسن، از شخصی باتجربه یا متخصص می خواهید که  نظر شما‌را تأیید کند. این یک روند منطقی است.
دومین علت این است که ریشه این رفتار، پایین بودن عزت نفس است. به این معنا که چون شما به انتخاب ها و‌ تصمیمات خودتان اطمینان ندارید و فکر می کتید دیگران از شما تصمیمات بهتری می گیرند, ,تلاش می کنید در تصمیم‌گبری آن ها را مشارکت دهید یا حتی تصمیم گیری را به عهده آن ها بگذارید.

اگر متوجه شدید که علت رفتارتان مورد دوم است بایذ روی بالا بردن عزت نفستان کار کنیذ. اگر اهل مطالعه هستید و خواستید، می توانید به من پیام دهید که کتاب هایی را با این موضوع به شما معرفی کنم.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha