2794

جدایی در عقد

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 277 بازدید

سلام من ده ماهه عقدم قرار بود ماه بعد برم سر زندگیم که نقریبا ۲۰ روزه با نامزدم سر حرف خواهرش دعوا کردم تو دعوا خیلی اعصابم خورد شد به همسرم گفتم تو بی غیرتی که خواهرت با من اونجوری صحبت کرد و من دیگه زن تو نیستم اون اولش سعی کرد منو اروم کنه ولی بعد یکم یهو عصبانی شد و خیلی بد باهام حرف زد کلی ازش معذرت خواهی کردم ولی قبول نکرد و گفت این مشکلو با خانوادش در میون میزاره و من فرداش ازش خواستم بیاذ حضوری حرف بزنیم اومد و خیلی عصبانی بود و همش میگفت چک مهریتو میکشه بابام میزاره جلوت بعد حرف زدیم و اروم شد قرار شد فراموش کنه حرفای منو رفت خونه و پیام داد قرار بزار فردا باباتو ببینم قرار گذاشتم ولی بعد خودش قرارو کنسل کرد و بابام بهش زنگ ژد جواب نداد بعد بابام به پدرش زنگ زد پدرش گفت باید بیاید حضوری حرف بزنیم ماام قرار بود بریم سفر پدرم گفت من میخوام برم سفر گفتن برو بیا حرف میزنیم همسرم منو از همه جا بلاک کرده بود و جوابمو نمیداد بعد هشت روز من بیمارستان بودم حالم بد شد بابام بهش زنگ زد و باهاش تند برخورد کرد که اینکارا چیه حالا با منو بابام لج افتاده زنگ زد بهم خیلی فحشای بدی بهم داد و گفت نه طلاقت میدم نه باهات زندگی میکنم اصلا نمیزاره حرف بزنم همش به خودمو خانوادم توهین میکنه دوسش دارم نمیتونم ازش جدا شم اخه تو این ده ماه عقد از گل نازک تر بهم نگفته الانم اصلا باهام حرف نمیزنه زنگم میزنم تهدیدم میکنه فقط

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل معلم وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

عزیزم دوستش داری خوو ادامه بده .باهمه این بی احترامی ها دوست داشتن به چه درد میخوره؟شما با بی ارزشی و توهین دارید عروس میشید و وارد یک خوانواده میخواهید بشید.دوست داشتن شما در برابر این همه اتفاقات و درگیری ها هیچ هست.سالی که نکوست از بهارش پیداست.جایی بروید که ارزش داشته باشید.درست تصمیم بگیرید. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha