2794
سلام.خسته نباشید.من حدوده سه سال پیش با پسرعمم در ارتباط بودم یعنی ایشون از من خاستگاری کردن و من هم چون اون زمان علاقه ی کمی بهش داشتم ن میتونستم جواب مثبت بدم،ن منفی.و واقعا مونده بودم ک چیکارکنم.بعد از حدوده 3،4ماه دگ قطع رابطه کردیم و من ب بهونه ی این ک کسه دیگه ای رو دوس دارم دست ب سرش کردم.بعده اینکه از هم جداشدیم اون رفت و با یکی از هم محلی هاش نامزد کرد.و الان هم قراره ک ازدواج کنن.مشکل من الان اینه ک بعده اینکه رفته تازه فهمیدم کی رو از دست دادم و دوسش دارپ.بخاطره همین نمیتونم فراپوشش کنم.واقعا دارم عذاب میکشم.دو روز خوبم،دو روز ن!کمکم کنین ک بتونم با حرفای منطقیتون فراموشش کنم
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز به سن خودتون اشاره نکردید . بنظر میرسه شما ترس از تنها شدن ویا تنها موندن دارید و چون ایشون دارند ازدواج میکنند شما احساس میکنید تنها شدید مطمعنید این احساسی که بعد رفتن ایشون در شما ایجاد شده از روی علاقتون هست وربطی به وابستگی شما نداره؟ فرمودید این موضوع برای 3سال قبل هست وحالا که داره ازدواج میکنه این احساس سراغتون اومده .من فکر میکنم شما تحت تاثیر شرایط قرار گرفتید و اگر فردی وارد زندگیتون بشه خیلی راحت تر میتونید این موضوع رو فراموش کنید سعی کنید کمتر با ایشون رو در رو بشید وقتی میخواهید به ایشان و رابطه کوتاهی که داشتید فکر کنید از تکنیک ایست ذهنی استفاده کنید وقتی ذهن‌تان به گذشته می‌رود به او دستور ایست بدهید این یک تکنیک و راهکار درمانی هست که به آن (ایست ذهنی) می‌گوییم به محض این‌که ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم می‌دهیم و از پیشروی آن جلوگیری می‌کنیم. مثلا به‌خود بگویید: دیگر نمی‌خواهم به این موضوع فکر کنم. افکارتون رو مدیریت کنیدبا مدیریت افکارمان، میتونیم نسبت به خودمان و افکارمان آگاه باشیم و اجازه ندهیم هر وقت که دل‌مان خواست با یادآوری گذشته ذهن‌مان را درگیر کنیم؛ به عبارتی نباید اجازه بدهیم تفکر احساسی ما از تفکر منطقی‌مان پیشی بگیرد. گاهی این‌قدر در افکار گذشته غرق می‌شویم که هیچ لذتی از زمان حال خود نمی‌بریم. بسیاری اوقات پیش می‌آید که ذهن ما آنقدر از گذشته پر شده که نمی‌توانیم به موضوع دیگری فکر کنیم. ذهن تا حد معینی گنجایش دارد و باید به نوعی از افکار نامطلوب و دوست نداشتنی خالی شود. بهترین کار در این زمان نوشتن است، کافی است هرچه در ذهن دارید بدون هیچ‌گونه انتخابی روی کاغذ بیاورید و هیچ‌چیزی را جا نیندازید. باید کاملا بدون سانسور و صادقانه بنویسید تا ذهن کاملا تخلیه شود. بعد وقتی ذهن کاملا خالی شد، آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

ابراز علاقه به پسرعمه

پاسخ سلام دوست عزیزابتدا باید از خودت بپرسی چرا دوسش داری؟آیا دلیل منطقی پشت این دوست داشتن هست؟ و سپس ببینی آیا ایشون تمایلی به برقراری مجدد رابطه دارند؟اگر با توجه به اینکه فرد دیگری رو برای ازدواج انتخا...

ازدواج با پسرعمو

پاسخ سلام عزیزم الان سوالتون از من چی هست؟ من چه کمکی میتونم بکنم؟ یک طرف این ازدواج شما هستید. شما ابتدا ببنید قصد ازدواج دارید یا خیر. ملاک هاتون برای ازدواج چی هست . دقیقا از متاهل شدن چی میخواهید . به ...

بهانه رد کردن خاستگار

پاسخ سلام عزیزم سوالتو باید همکاران مشاور و روانشناس پاسخ بدن