من 5سال عاشق ی پسر هستم اونم به گفته خودش عاشقه منه و5سال باهمیم چندین بار بهم قول و قرار میده که میام و بهم میرسیم یبار اومدن خونه زنگ مامانم زدن منو خواستگاری کردن مامانمم گف باید حرف بزنم جوابمونو بهتون میدیم جوابمون بله بود بعد همون روز اخرین حرفشون این بود که منو خواستگاری کردن و گفتن شاید تا چند سال دیگ طول بکشه بعد پسرع گف خانوادم مشکل زمین دارن یبار دیگه بهونس خواهرش هس که تو خونه هستش هروقتم با خانوادش حرف میزنن ی بهونه میارن پسرع هم بی عرضه هستش نمیتونه کاری کنه تا امروز بش گفتم به خانوادت بگو خواستگار دارم اگ نمیخان زنگ خانوادم بزنن بگن اوکی نیستن پسرع گف درکت میکنم نگف که تلاش میکنم بهت برسم و هیچ تلاشی هم نمیکنه من این وسط باید چیکار کنم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید