سلام وقت بخیر، من ۲۹ سالمه همسرم ۴۰ سالشه یه پسر سه ساله دارم.
قبل از پسرم من و همسرم مشکل زیاد داشتیم ولی بهم وابسته بودیم و همدیگرو خیلی دوست داشتیم.
دوران بارداریه سختی داشتم استراحت مطلق شدم و نه ماه هیچ رابطه ای نداشتیم. حتی به علت بدخوابیه همسرم جامونم جدا کردیم ک نزنه به شکمم چون جفتم پایین و قدامی بود.
من تصورم این بود بلافاصله بعد از اینکه زایمام کنم همسرم درخواست رابطه میده و رابطمون مثل قبل میشه ولی کاملا اشتباه فکر میکردم
اولین شبی ک بعد زایمانم اومدم خونه همسرم گفت شما رو تخت بخوابید من رو زمین مثل دوران بارداریم منم گفتم از فردا جاهارو بندازیم پذیرایی سه تایی یه جا بخوابیم فردا شد و دیدم بچرو خوابوند بینمون چند بار گفتم من دوست ندارم بچه بینمون باشه میگفت من دوست دارم بچه بینمون باشه هر جفتمون مراقبش باشین بعد از دو سه ماه گذشت نه ازم رابطه خواست نه محبت زناشویی و....... من افسرده عصبی شدم و با کوچک ترین رفتاری ناخوشایندش جوابشو بادعوا میدادم و تو دعوا میگفت ازت خوشم. نمیاد حتی رقبت نمیکنم بهت دست بزنم. منم روز به روز بیشتر ازش متنفر میشدم و کلا هر روز جنگو دعوا بی احترامی بود تا هجده ماهگی بچم یبار تاپو شلوارک تنم بود و اندامم دقیقا به قبل زایمانم برگشته بود گفت چندشم میشه لباس باز نپوش من کلا چند روز باهاش حرف نزدم تا خودش اومد سمتم گفت ما همش دعوا داریم من نیاز دارم باهات باشم ولی چون دعوا داریم ازت فاصله میگیرم معذرت خواهی کرد ب خاطره حرفش گفت وقتی میبینیمت اذیت میشم نمیتونیم رابطه داشته باشیم خواستم حرصتو دربیارم اونطوری گفتم بهت........ بعد از هجده ماه اولین رابطمون بود از اون موقع هر دو سه ماه یکبار رابطه داریم و اصلا با هم نمیسازیم و مثل زنو شوهر معمولی نیستیم من میخوام درست شه قبلا میگفتم طلاق همسرم راضی نیست به خاطره وجود بچه منم جدیدا وقتی میبینم بچم تا یه روز باباشو نمیبینه بهونشو میگیره تحمل دوریه منم نداره میخوام بمونم ولی درست شه اوضاعمون
چی کار کنم دوباره رابطمون گرم بشه و جروبحثارو چطوری مدیریت کنم
مشاوره و راهنمای خانواده
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید