وقت بخیر دوست عزیز
همه چیز از اضطراب شروع میشود اما قرار هم نیست ما اصلا مضطرب نشویم مهم این است که یاد بگیریم چطور اضطراب هایمان را مدیریت کنیم تا کل زندگی مان را در گیر نکند
ریشه همه چیز از اضطراب های کنترل نشده است وقتی به کل زندگی منتشر شود اضطراب فراگیر می شود یعنی در سرتاسر زندگی ام اضطراب را تجربه می کنم زمانی که اضطراب داریم افکار ما آشفته هست در صورتی که زمینه ارثی هم دخیل باشد افکاری آسیب رسان و تکرار شونده سراغ ما می آید که اضطرابمان را افزایش می دهد و بعد به یک سری رفتارهایی رجوع میکنیم تا اضطرابمان را کاهش دهیم وقتی نتیجه میگیریم در یک سیکل معیوب می افتیم به اسم وسواس فکری و عملی فکر و عمل ما درگیر می شود و با افسردگی بسیار همپوشانی دارد اضطراب، وسواس و افسردگی و در این بین کلی خطای شناختی و دهن خوانی هم داریم یکی از این ذهن خوانی ها بزرگ نمایی هست که در صحبت شما دیده می شود فجیع ترین اتفاق ها...و یا انتصاب به خود اگر دوستم به خودش آسیب رساند تقصیر من هست در حالی که اصلا اینطور نیست هر فردی انتخابی دارد حالا این انتخاب مثبت و یا منفی به هر حال انتخاب اوست و به شما ارتباطی پیدا نمی کند تمامی این موارد به صورت زنجیره وار به هم وصل هستند
اما این را بدانیم هیچ یک از ما در مرکزیت جهان نیستیم که هر اتفاقی در اطرافمان می افتد مقصرش ما هستیم خودتان را مقصر چیزی ندانید دچار عذاب وجدان نباشید
آگاه باشد بخشی از اضطراب ها به تبع شرایط قبل از کنکور هست که برای خیلی از افراد در این شرایط پیش می آید کاملا هم طبیعی است
سعی کنید روی خودتان تمرکز کنید
افکارتان را بنویسید
ورزش کنید
مطالعه کنید
روابط اجتماعی ایمن داشته باشید
با اعضای خانواده تان اوقاتی رو بگذرانید
کلاس های آموزشی شرکت کنید
نقاشی کشیدن خیلی کمک می کند
در صورت تکرار حتما از یک روانشناس بالینی کمک بگیرید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید