سلام. وقت بخیر
مواجهه با سوگ و از دست دادن عزیزان تجربه ای طاقت فرسا است. به خصوص برای شما هم که به ایشان وابستگی داشته اید، تجربه این شرایط سخت تر است.
به صورت معمول افراد در اوایل تجربه سوگ احساس غم، خشم، تنهایی و دلتنگی زیادی را تجربه می کنند.در اوایل این شرایط توصیه می شود در صورت امکان تنها نمانید تا کمتر در افکار و خاطرات گذشته غرق شوید، سعی کنید از مصاحبت اعضای خانواده یا دوستانی که شما را درک می کنند و دلسوزتان هستند بهره مند شوید.
هر چقدر بیشتر غم و بغضتان را در خودتان بریزید و بروز ندهید، تجربه این احساسات در قالب سایر حالات از جمله دردهای جسمانی ( بدون ریشه فیزیولوژیک) و حمله های اضطراب ببشتر می شود. سعی کنید در مورد احساسات خود با نزدیکانتان صحبت کنید.
با گذشت زمان تلاش کنید به خودتان کمک کنید که گام هایی را برای بازگشت به شرایط زندگی روزمره بردارید، مثلا به پیاده بروید، برای خرید از خانه خارج شوید و ... . به یاد داشته باشید هدف از این کارها این نیست که شما غمتان را فراموش کنید و همه چیز مثل قبل شود، چرا که تجربه فقدان عزیزان به راحتی از یاد نمی رود. هدف این است که این احساس غم را بپذیرید و در عین حال تلاش کنید با مشارکت فعال در انجام امور روزمره، برقراری روابط اجتماعی و تحرک جسمانی طیف وسیع تری از احساسات( به خصوص احساسات مثبت) را تجربه کنید.
پیشنهاد بعدی که در زمانی با فاصله بیشتر از تجربه سوگ کمک کننده است، یادگیری یک مهارت جدید است.چرا که انرژی ذهنی شما را در زمان حال نگه می دارد.ممکن است یک ورزش باشد، یا یک هنر یا یک زبان و یا هر چیز دیگری. هر موردی که بیشتر علاقه شما را برمی انگیزند و برایتان جذاب تر است، مناسب است.
چنانچه بیش از سه ماه از زمان از دست دادن مادرتان گذشته و با وجود توصیه های بالا بهتر نشده اید ( در خواب وضعیت تغذیه و کارکردهای روزمره تان بهبودی ایجاد نشده)، حتما برای کمک تخصصی از یک مشاور کمک بگیرید. همچنین توصیه می شود برای کسب اطلاعات پاسخ مطرح شده به پرسش پانیک را هم مطالعه بفرمایید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید