2794

افسردگی شدید

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 110 بازدید

سلام خسته نباشید من سن زیادی ندارم حدودا ۱۵ سالمه خیلی تحت فشارم و مغزم بسته شده.شرایط مالی مون هم اونقدر خوب نیست که بتونم پیش روانپزشک برم 


من چند بار تست انلاین و یک بار حضوری رفتم مطب دادم و زده بود افسردگی بحرانی ولی خب نمیتونم درمان کنم اونجا دکتره بهم گفت باید بیای و درمان بشی چون شدیده


مغزم کلا بسته نمیتونم به چیزی فکر کنم سرگیجه دارم و چشامم گاهی سیاهی میره 


پرخاشگرم و اخلاق چندان خوبی ندارم خودم روانی بودنمون قبول دارم ولی دست خودم نیست هیچ چیز نیست که بتونه توی این دنیا خوشحالم کنه مامان و بابامم امروز باهم دعوا گرفتن دلم میخواد از روی زمین محو بشم چون هیچ سودی ندارم برای پدر مادرم هم بچه ی خوبی نیستم همیشه به فکر خودکشی هستم ولی خب به نظر من خودکشی کار آدم های ضعیفه هرچند من ضعیف شدم اما من که از اون دنیا خبر ندارم .و همینطور جرعتشو.


کارایی که میکنم دست خودم نیست همش کسلم و حال بلند شدن ندارم دلم میخواد خیلی کارها انجام بدم وای نمیتونم درسم خیلی خوبه و میتونم بهتر بشم اما نمیتونم کشش رو ندارم مثل اینکه به آینده هیچ امیدی ندارم


هیچ ذوقی ندارم هیچ کس باهام همکاری نمیکنه خوب بشم خودم از خدامه که از این شرایط دور بشم دوست دارم زندگی کنم اما درست


این چند اتفاق های بدی از دور و ورم افتاده که واقعا روم فشار آورد میتونم بگم تو زندگیم اولین باره که یک اتفاق بزرگ و بد افتاد که نمیتونم مطرح کنم بین پدر و مادرم بود.


دوستی ندارم و احساس میکنم یا مطمئنم که بخاطر خودمه برای هیچکس ارزشی ندارم شرایط خیلی بدیه نمیتونم به چیزی فکر کنم خیلی زود بزرگ شدم دلم نمیخواد اصلا الان بدونم خودکشی چی هست‌.


باید یک شوکی بهم وارد بشه که مغزم به کار بیافته


از انسان ها متنفرم بشدت هر حرکتی که انجام بدن روی مخمه همینطور خودم به خودمم آسیب زیادی میزنم هم جسمی و هم روحی احساس میکنم هیچکس دوستم نداره


با بقیه مقایسه میشم آرامش ندارم نمیدونم چیکار کنم به کمک احتیاج دارم واگرنه خیلی اوج پیدا میکنه و اون موقع نمیشه جمعش کرد پدر مادرم تنها کسایی هستن که توی این دنیا دوستم دارن هرکاری بتونن برام میکنن اما براشون اهمیتی نداره که اینطوری هستم فکر هاشون قدیمی هست


دلم میخواد قرص بخورم تا آرام بشم خیلی بد بین هستم.خواهرم بهم اهمیت نمیده حرکت های مامانم روی مخم هست همش با گوشی سرگرمه و اصلا با من وقت نمیزاره میگم بیا بریم بیرون میگه نه متاسفانه یک مریضی داره که باید عمل بشه و لج کرد میگه نمیرم من اگه مامانم و از دست بشم نمیتونم زنده بمونم


احساس میکنم توی هیچ چیزی موفق نمیشم


خیلی چیزا هست که نگفتم


اما به کمک احتیاج دارم .بچه تر بودم هم بی خوابی داشتم و اینکه هنوزم  نمیتونم  جایی تنها بخوابم باید یکیو ببینم تا بخوابم

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۵ جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاوره خانواده

سلام. وقت بخیر

با توجه به شدت علائمی که توصیف می کنید و همچنین نتیجه تست های روان شناختی که داشتن افسردگی را نشان داده اند، بهترین گزینه برای شما مراجعه به روان شناس و مشاور و بعد در صورت ارجاع آن ها روان پزشک است.

علت اینکه علی رغم توضیح شما در خصوص شرایط مالی تان و عدم امکان پرداخت هزینه درمان این توصیه را می کنم این است که وقتی نشانه های افسردگی شدید و تعداد آن ها زیاد باشد، کمتر می توان انتظار داشت خود فرد به تنهایی بتواند به خودش کمک کند، چرا که افکار منفی همه ابعاد زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهند.

اگر در اینترنت جستجو بکنید می توانید برخی مراکز وابسته به بهزیستی، مراکز خیریه یا مراکز آموزشی ( مثل کلینیک های وابسته به دانشگاه ها)  را پیدا کنید که خدمات خود را با نرخ پایین و حتی گاه رایگان ارائه می دهند. در میان روان شناسان و‌مشاوران هم برخی متخصصان حاضر هستند پس از ارزیابی جلسه اول نرخ جلسات را در حدی که برای مراجع قابل پرداخت باشد پایین بیاورند.

علاوه بر این من نام سه کتابی که تا حدودی راهکارهایی را برای مشکلات شما ارائه می دهند، می نویسم. توصیه می کنم ابتدا متن این کتاب ها را در کتاب فروشی نگاه کنید و در صورتی که دیدید می توانید با آن ها ارتباط برقرار کنید و برایتان جالب است، آن ها را خریداری کنید:

۱) ۷ عادت نوجوانان موفق- اثر شون کاوی
۲) زندگی ارزش زیستن دارد- اثر متیو مک کی،جان فورسایت و جورج ایفرت
۳)راهنمای عملی شادکام زیستن- اثر سونیامیرسکی

کتاب اول برای گروه سنی شما نوشته شده است- اما کتاب های دوم سوم برای رده سنی بزرگسال هستند، ولی متن ها خیلی پیچیده و سنگین نیست

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha