سلام. وقت بخیر
تجربه احساسات شدید غم، رنجش، خشم، حقارت و نادیده گرفته شدن در وقوع خیانت بسیار شایع هستند.
بله درست است که تجربه سوگ و حس از دست دادن تا برهه ای از زمان طبیعی است اما مدتی که شما ذکر کردید یعنی سه سال خیلی طولانی است و اینکه هنوز احساسات منفی شدیدی را تجربه می کنید نشان دهنده این است که اصلا با این قضیه کنار نیامده اید و نتوانسته اید ایشان را ببخشید و این احساسات را مانند یک بار سنگین همیشه با خود حمل می کنید و حالتان را بد می کنند.
دو اصل خیلی مهم در مواجهه با تجربه های تلخ، سنگین و غیرقابل هضم وجود دارد:
۱- شما باید هیجانات منفی خود را تجربه کنید و پس از تجربه کامل آن هاست که می توانید از آن ها بگذرید. اما تجربه کردن به این معنا نیست که کیفیت زندگی خود را خراب کنید وهمیشه در حالت غم انگیز باشید و با گوش کردن آهنگ هایی به این سبک یا فیلم هایی در این مضمون و غرق شدن در تصورات و خیالات منفی مربوط به ماجرای خیانت حال خودتان را بدتر کنید. بلکه به این معنا است که زیر نظر یک متخصص با این هیجانات منفی مواجه شوید و آن ها را کاملا تجربه کنید. ممکن است اوایل احساس کنید این جلسات حالتان را بدتر می کند ولی در نهایت نتیجه خوبی برای شما دارد
۲- پس از تجربه کامل هیجانات منفی شما باید روی خودتان کار کنید که بتوانید همسرتان را ببخشید. اگر همسرتان هم در این قسمت در جلسات مشاوره حضور پیدا کنند کمک کننده است ولی اگر نیایند هم شما باید تلاش کنید به خاطر کمک به خودتان ایشان را ببخشید. چون تا وقتی ایشان را نبخشید احساس قربانی بودن دارید و این احساس با حجم زیادی از احساسات منفی وخشم وکینه همراه می شود و شما نمی توانید به زندگی عادی برگردید. عدم بخشش در درازمدت تاثیرات منفی زیادی بر سلامت روان وحتی جسمی خودتان می گذرد پس شما بخشش را در وهله اول به خاطر خودتان انجام می دهید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید