وقت بخیر
همسر من به شدت به رابطه من با پدرومادرم و بالعکس حسادت میکنه
به طوری زمانی که ما منزل پدرمادرم هستیم یا برعکس ما باهم قهر و سرسنگینیم و بعد از اینکه برمیگردیم یا تنها میشیم انگار نه انگار اتفاقی افتاده بوده از اینرو به اونرو میشه
خودش میگه نمیتونه تحمل کنم کسی جز من بهت محبت کنه و مالکت باشه تو فقط مال منی و حواستم باید به من باشه
حتی جدیدا میگه نمیخوام بچه دار بشیم که پدر و مادرت به بچمم توجه کنن و اینطوری حرص یه نفرو میخورم اونطوری میشید دوتا
این روهم بگم ما از اون خونواده هایی نیستم که ابراز علاقه ای بهن بکنیم و ۲۴ساعته در تماس باشیم بااین حال من این چالش رو دارم و داره زندگیم رو به بن بست میرسونه
و اینکه از سمت خونواده م هم تحت فشار و اصلا از همسرم خوششون نمیاد و گاهی باید توهین هم از سمتشون بشنوم و غیر مستقیم میخوان که ازش جدا بشم
اما من واقعا دوستشون دارم و ایشون هم همینطور
خواهش میکنم کمکم کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید