2794

سلام، ۵ سال پیش توی روزای خوب زندگیم و با تمام عشق و علاقه ای که بین من و همسرم بود بعد از دوسال سختی کشیدن و مخالفت خانواده ها برای ازدواجمون متاسفانه شوهرم بهم خیانت کرد و با یکی از همکاراش دوست شد، وقتی فهمیدم و جلوش وایسادم خیلی کتک خوردم و... با دعوا و قهر و ... ازش دور شدم ولی اومد دنبالم و گفت غلط کردم و اشتباه کردم و... منم برگشتم سر زندگیم،حالا یه پسر سه ساله داریم و تو این ۵ سال اصلا برام کم نزاشته و همیشه اولویت زندگیمون بودم،و هیچوووقت چیز مشکوکی ازش ندیدم ، و بخاطر من کارشم عوض کرد،اثرانگشت منم روی گوشیش هست (من ازش نخواستم و خودش این کارهارو میکنه که اعتماد منو جلب کنه) و چیزی خلاف بر عادتهاش ندیدم، و همیشه میگه زندگیمون رو دوست دارم و... اما من چون ضربه ای که خوردم وسط عاشقانه های زندگیم بوده نمیتونم حرفاشو باور کنم و تو مغزم همیشه دارم باهاش میجنگم و قلبا دیگه دوستش ندارم، اما دوریشم نمیتونم تحمل کنم، اون موقع افسرده شدم و بدلیل شدت ضربه روحی که خوردم متاسفانه به تیرویید چشمی مبتلا شدم و هرروز که خودمو توی آینه میبینم که حالت چشمام تغییر کرده نمیتونم ببخشمش و هرروز برام یادآوری میشه که چرا اینطوری شدم... لطفا راهنماییم کنید که الان که زندگیم به رواله بتونم با خودم کنار بیام و به آرامش قلبی برسم،ممنون

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

بسیار متاسف شدم دوست عزیز،گذشت و بخشیدن یه موضوعه،و فراموش کردن یک موضوع دیگر،خیانت تنها چیزیست که فراموش نخواهد شد،فقط زخمشو میشه ترمیم کرد،شما در اولین گام نیاز به دارو درمانی دارید و سپس مشاوره،حالتان بهتر خواهد شد و به مرور زمان اون زخم التیام پیدا خواهد کرد،این جلسات بهتون کمک خواهد کرد که خودتان را پیدا کنید و اضطرابهایتان کنترل شود.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha