داییم متاسفانه فوت شدن و انگار درک دقیقی از فوت شدن نداره دخترداییم(۸ سالشه)
مثلا میگه یا بابام برای همیشه رفت یا برمیگرده یه روزی
کلا سعی داره که عادی باشه و بقیه رو بخندونه و این نشون میده کاملا میریزه توی خودش و این در اینده خیلی براش مشکل ایجاد میکنه
چون با من خیلی رابطه خوبی داره باهام حرف میزنه بهش گفتم خواب باباتو دیدی(اینم بگم خیلییی زیاد به داییم وابسته بود) گفت اره ولی رازه یکم که صحبت کردم گفت با بابام رفتیم بازار منو تنها گذاشت بازارو رفت یا وقتی بهش میگم میشه بگی اون لحظه چیشد میگه نه چون وسطاش گریهم میگیره یبارم بهم گف صبح عکس بابامو نگاه میکردمو گریه میکردم
پیش مشاور کودک هم میبریم ولی به نظرم ماهم باید یه کارایی بکنیم هرچند که من هرکاری که بتونم انجام تا خوشحال باشه ولی همهی اینا موقتیه وبعدش دوباره حالش بد میشه
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید